یامهدی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

زندگی نامه

08 اسفند 1395 توسط یا مهدی


ملاهادی سبزواری (۱۲۱۲-۱۲۸۹ هجری قمری) متخلص به «اسرار»، حکیم،عارف و شاعر شیعی عصر قاجار و بزرگ‌ترین فیلسوف قرن سیزدهم، که در سبزوار متولد شد و در همانجا درگذشت. او گرچه مکتب مستقلی در فلسفه ندارد و بیشتر نظریه فلسفی ملا عبدالرزاق لاهیجی و ملا صدرا را توضیح و شرح داده است، اما منظومه او دوره کامل منطق و فلسفه است و جایگاه مهمی در مکتب صدرائی دارد. او هرچند یکی از مهم‌ترین شارحان فلسفه صدرائی است اما اختلاف نظرهایی نیز با او دارد؛ از جمله در علم خدا به ذات خویش، حادث بودن عالم امر، تفاوت حرکت با تحریک، جوهر دانستن برخی اقسام علم، قول به “معاد جسمانی و روحانی". منظومه مشهورترین اثر اوست که در آن حکمت و منطق را به نظم درآورده است.

 نظر دهید »

حدیث

07 اسفند 1395 توسط یا مهدی

حدیث (1) امام على عليه‏السلام:

شيعَتُنَا المُتَباذِلونَ فى وِلايَتِنا، اَلمُتَحابّونَ فى مَوَدَّتِنا اَلمُتَزاوِرونَ فى اِحياءِ اَمرِنا اَلَّذينَ اِن غَضِبوا لَم يَظلِموا وَ اِن رَضوا لَم يُسرِفوا، بَرَكَةٌ عَلى مَن جاوَروا سِلمٌ لِمَن خالَطوا؛
شيعيان ما كسانى‏اند كه در راه ولايت ما بذل و بخشش مى‏كنند، در راه دوستى ما به يكديگر محبت مى‏نمايند، در راه زنده نگه داشتن امر و مكتب ما به ديدار هم مى‏روند. چون خشميگين شوند، ظلم نمى‏كنند و چون راضى شوند، زياده روى نمى‏كنند، براى همسايگانشان مايه بركت‏اند و نسبت به هم‏نشينان خود در صلح و آرامش‏اند.

كافى، ج 2، ص 236، ح 24

حدیث (2) امام حسين عليه السلام :

إنَّ شيعَتَنا مَن سَلِمَت قُلوبُهُم مِن كُلِّ غِشٍّ وَغِلٍّ وَدَغَلٍ؛
بى گمان شيعيان ما دل هايشان از هر خيانت، كينه،وفريبكارى پاك است.

بحارالانوار، ج68، ص156، ح#11

 نظر دهید »

اعتقادی

07 اسفند 1395 توسط یا مهدی

شیعه در لغت به معنای پیروان و یاران آمده و در اصطلاح به کسانی گفته می شود که جانشینی پیغمبر اکرم (ص) را حق اختصاصی خانواده رسالت می دانند و در معارف اسلامی پیرو مکتب اهلبیت (ع) می باشند.

به کسانی شیعه می گویند که قائل به امامت حضرت علی(ع) از طریق نص و وصیت پیغمبر(ص)  می باشند و معتقدند که امامت از فرزندان او خارج نشده است و می گویند پیشوایی مسلمین امری نیست که مربوط به اجماع امت باشد و امری مهمل نمی باشد که  رسول اکرم (ص) درباره اش وصیتی نکرده و به فرد مورد اعتماد خود واگذار ننموده باشد. شیعیان عصمت از کبائر و صغائر را برای ائمه ثابت می دانند و تولی و تبری را جز در حال تقیه عملاً و قولاً  واجب می دانند.

نام شیعه علی(ع) و شیعه اهل بیت(ع) در سخنان حضرت رسول اکرم (ص) بسیار دیده می شود ام سلمه می گوید رسول خدا(ص) فرمود: «شیعة علی هم الفائزون یوم القیامة» یعنی پیروان علی تنها کسانی هستند که در روز قیامت اهل نجاتند [i] این حدیث در جوامع حدیثی اهل سنت نیز نقل شده است.#

 2 نظر

اخلاقی

07 اسفند 1395 توسط یا مهدی

1- نظم در عبادت

عبادت پیامبر(ص) از نظم خاصی برخوردار بود. از عایشه نقل شده است که شبها بر بالین پیامبر مسواک نهاده می‌شد و مکرر مسواک می‌زد چون برای نمازشب برمی‌خاست نخست مسواک می‌زد، سپس وضو می‌گرفت.[3] در مورد نماز شب پیامبر(ص) هم از وی پرسیده شد گفت: معمولاً پس از نماز عشاء در آغاز شب می‌خوابید و سپس بر می‌خاست و نماز می‌گزارد. چون نزدیک سحر می‌شد نماز وتر خود را می‌گزارد و آنگاه در بستر خود می‌آرمید همین که آوای اذان می‌شنید شتابان از جای بر می‌خاست و برای نماز صبح به سوی مسجد بیرون می‌شد.[4] روایتی هم از عاصم بن ضمره از علی(ع) است که در مورد نمازهای مستحبی روزانه پیامبر پرسید علی(ع) فرمود: هر گاه خورشید از سوی خاور چندان بالا می‌آمد که به هنگام نماز عصر همان اندازه به سوی باختر فرو نشسته است، دو رکعت می‌گزارد و هرگاه خورشید، نزدیک به نیم روز می‌رسید، نزدیک ظهر چهار رکعت می‌گزارد، آن گاه اندکی پیش از نماز ظهر چهار رکعت می‌گزارد و پس از نماز ظهر دو رکعت نماز می‌خواند و پیش از نماز عصر هم چهار رکعت نماز می‌خواند.[5]

2- نظم در ابلاغ رسالت خویش

سیر مراحل دعوت پیامبر(ص) به اسلام نشان از آن دارد که ایشان با یک برنامه‌ریزی از پیش تعیین شده که البته ناشی از امر خداوند است به ابلاغ رسالت خویش پرداخت.

دعوت ایشان چند مرحله داشت؛ در مرحله اول، دعوت، نهانی و به مدت سه سال بود.[6] مرحله دوم دعوت آشکار که از ابتدا از اقوام خود بود.[7] «و أنذر عشیرتک الاقربین»[8] مرحله سوم، دعوت آشکار و عمومی بود. «فاصدع بما تؤمر و اعرض عن المشرکین»[9] بر آنچه دستور یافته‌ای آشکار کن و از مشرکان روی برتاب.

در مراحل بعد نیز پیامبر(ص) با پیمان‌های عقبه اول و دوم رسالت‌های خود را در مکان‌های دیگر ابلاغ کرد.[10] انتخاب دوازده نفر نقیب هم در همین راستا بود.[11]

3- نظم در ظاهر

یکی از شاخصه‌های نظم در امور فردی توجه به آراستگی ظاهری است. پیامبر(ص) به آینه نگاه می‌کرد، موی سر را صاف می‌کرد و شانه می‌زد و این کار را نه تنها برای خانواده خود بلکه برای یارانش نیز خود را می‌آراست؛[12] ایشان در مسافرت هم به نظم ظاهری خود توجه داشتند و پیوسته پنج چیز را با خود همراه داشت؛ آیینه، سرمه‌دان، شانه، مسواک و قیچی.[13]

ایشان در مورد نظم در امور منزل نیز سفارش‌هایی کردند؛ پیامبر(ص) می‌فرماید: خانه شیطان‌ها(آلودگی‌ها) در منزلتان خانه عنکبوت است[14] و در روایتی دیگر می‌فرماید: خاکروبه را پشت در نریزید که جایگاه شیطان است.[15]

یکی دیگر از مسائلی که موجب نظم در زندگی شخصی پیامبر(ص) می‌شد نامگذاری اشیاء بر وسایل شخصی بود؛ از اخلاق حضرت بود که حیوانات، اسلحه و اثاث خود را نام‌گذاری می‌کرد.[16]

 نظر دهید »

زندگی نامه

05 اسفند 1395 توسط یا مهدی

ولادت و کودکی
خواجه نصیرالدین در ۱۱ جمادی‌الاول سال ۵۹۷ ق در طوس به دنیا آمد و در آنجا پرورش یافت. به همین دلیل مشهور به «طوسی» شد. اصل او از «جه‌رود» است که امروزه جهرود[۱] گفته می‌شود و از توابع قم در محلی به نام وشاره است.[۲]

خواجه نصیر در کودکی قرآن، صرف، نحو و آداب را فرا گرفت. (از اولین اساتید وی، جدش محمد بن حسن در فقه و حدیث و دایی‌اش نورالدین علی بن محمد شیعی در منطق و حکمت بودند.) [۳] سپس، با راهنمایی پدر، نزد کمال الدین محمد ریاضیات آموخت، آن گاه نزد پدر خود علوم حدیث، روایت و فقه را فرا گرفت. در همین دوران که خواجه در ابتدای جوانی بود شاخه های مختلف ریاضیات (حساب، هندسه و جبر) را نیز به حد کمال فرا گرفت.

بعد از وفات پدر، به وصیت وی به هر مکانی که استاد شایسته‌ای در آنجا اشتغال دارد، مهاجرت کرد. به‌همین جهت به نیشابور که در آن زمان محل اجتماع علما و دانش پژوهان بود، مسافرت کرد و در حلقه درس سراج‌الدین قمری، قطب‌الدین سرخسی، فرید الدین داماد، ابوالسعادات اصفهانی و دیگران شرکت کرد. همچنین با فریدالدین عطار در این شهر ملاقات کرد.[۴]

حمله اول مغول و حضور در قلعه‌های اسماعیلی
در زمانی که خواجه نصیر در نیشابور حضور داشت، مغولان به فرماندهی چنگیز حمله نخست خود را آغاز کردند و خونریزی و کشتار شدیدی به راه انداختند. سلطان محمد خوارزم شاه در برابر آنان شکست خورد و پس از او مقاومت‌ها هیچ سودی نبخشید. شهرها یکی پس از دیگری سقوط کردند و مردم از شهرها گریختند و روی به شهرهای دورتر یا قلعه‌های محکم‌تر آوردند.[۵] تنها نیروی مقاوم در برابر حملات مغولان، قلعه‌های اسماعیلیان بود. در حالی که شهرهای خراسان و نیشابور به طور کامل به دست مغولان افتاده بود، این قلعه‌ها سال‌های طولانی مقاومت کردند و تسلیم مغولان نشدند.[۶]

در آن زمان، محتشم ناصرالدین عبدالرحیم بن ابی منصور از سوی رهبر اسماعیلیان، علاءالدین محمد، به فرمانروایی قلعه‌های اسماعیلیان در خراسان گماشته شده و در قهستان بود. ناصرالدین خود از فضلای دوران بود و به علما توجهی ویژه داشت. شهرت خواجه نصیر به او رسیده بود و جایگاه علمی او را می‌شناخت، از این روی او را به قهستان دعوت کرد، خواجه که در اثر حملات مغول آواره شده بود، فرصت را مغتنم شمرد و به قهستان مسافرت کرد.

 
تمبر یادبود خواجه نصیرالدین طوسی چاپ شده از سوی اداره پست ایران.
در این دوره، به درخواست ناصرالدین یکی از کتاب‌های ابوعلی مسکویه رازی را به فارسی ترجمه کرده، مطالبی بدان افزود و آن را به نام ناصر الدین، اخلاق ناصری نامید. پس از مدتی، کتابی در علم هیئت به نام «الرسالة المعینیة»، به نام معین الدین بن ناصرالدین، نامید.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 22
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 26
  • ...
  • 27
  • 28
  • 29
  • ...
  • 31
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

یامهدی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مطب مذهبی
  • رهبری
  • ولادت وشهادتها

Random photo

بیانات رهبری

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس