نکات ناب
با یاد خدای قدر
صدای قدمهای ماهِ خوبیها، دل خاکیام را آگاه ساخته است که لحظهی وداع نزدیک است.لحظهی وداع با ماه مهدی، با شعبان، و من در آخرین روزهای این ماه به مناجات شعبانیه نشستهام.
با یاد خدای قدر
صدای قدمهای ماهِ خوبیها، دل خاکیام را آگاه ساخته است که لحظهی وداع نزدیک است.لحظهی وداع با ماه مهدی، با شعبان، و من در آخرین روزهای این ماه به مناجات شعبانیه نشستهام.
مورخان در مورد همسران امام نوشتهاند: حضرت چند همسر داشت ،بدین شرح:
1ـ لیلی دختر ابی مره بن عروه بن مسعود ثقفی، مادر حضرت علی اکبر، شهید کربلا،
2ـ شهربانو(شاه زنان) دختر کسری یزدگرد سوم، پادشاه ایران، مادر امام سجاد(ع)،
3ـ رباب دختر امریء القیس بن عدی، مادر حضرت سکینه و عبدالله رضیع،
4ـ ام اسحاق دختر طلحه بن عبدالله، مادر فاطمه بنت الحسین.
5- قضاعه ، که از او فرزندی به نام جعفر داشت.(1)
اوّلی از قبیلة ثقیف (طایفه ای در طائف)، دومی ایرانی، سومی از قبیله کلبیه و چهارمی از تیم بود.(2)
در مورد این که شهربانو جزء همسران امام بوده، اختلاف است.(3)
در مورد این که همسران در کربلا بودند، یا نه، برخی از مورخان نوشته اند: تنها رباب در کربلا حضور داشت. او به همراه دیگر زنان و فرزندان به کوفه و سپس به شام به عنوان اسیر برده شد و بعداً به همراه کاروان به مدینه بازگشتند.
وی پس از شهادت امام حسین(ع) وقتی به مدینه آمد، بزرگان مدینه از او خواستگاری و درخواست ازدواج کردند اما در پاسخ آنان فرمود: «بعد از آن که افتخار وصلت با خاندان پیامبر نصیبم شد، با فرد دیگری وصلت نخواهم کرد». در مدینه یک سال عزاداری کرد و در این مدت روزها زیر سقفی نمیرفت و مدام در مظلومیت حسین(ع) میگریست تا جان به جان آفرین تسلیم نمود.(4)
در مورد شهربانو افسانه های نقل شده که صحت ندارد . از جمله این که پس از عاشورا از دست دشمن فرار کرد و چون دشمن در تعقیب او بود ، در بین راه به کوه معروف بی بی شهربانو رسید و کوه شکافته شد و او را در خود جای داد. کسانی که نام یکی از همسران امام را شهربانو و دختر یزدگرد ثبت کرده اند ، اذعان دارند پس ازتولد امام سجاد با فاصله اندکی از دنیا رفت.(5)
—————————————————————————————————-
پی نوشتها:
1- ارشاد مفید،ج2 ،ص135؛ اعیان الشیعه ،ج2 ،ص389.
2- سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 2، ص 389.
3-استاد مطهری ، خدمات متقابل اسلام و ایران ، ص131-132
4- ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 88؛ ابن جوزی، المنتظم، ج 6، ص 9.
5- زندگانی علی بن الحسین، سید جعفر شهیدی، ص 11.
صحیفه سجادیه
این کتاب مجموعه دعاها و نیایشهای آن امام است که به عقیده ویلیام چیتیک، صحیفه سجادیه قدیمیترین کتاب دعا در میان منابع اسلامی و اصیلترین کتاب روحانی دورههای اولیه فرهنگ اسلامی است. روایات شیعه این کتاب را از نظر ارزش بعد از قرآن و نهج البلاغه قرار میدهند. تعلیمات این کتاب معنوی از الهیات گرفته تا تعلیمات اجتماعی را شامل میشود. همچنین ریشههای فلسفه و کلام اسلامی و صوفیسم را میتوان در این کتاب پیدا کرد. زین العابدین در این کتاب نیایش مکرر به ضرورت پیروی از قرآن و حدیث و همچنین ضرورت پیادهسازی عدالت در جامعه اسلامی اشاره میکند.[۳۸]
مناجات خمس عشر
مناجات خمس عشر یا مناجات پانزدهگانه مشتمل پانزده دعا و نیایش است منتسب به زین العابدین که برخی محققان آنرا به عنوان مکمل صحیفه سجادیه تلقی کرده آنرا کتاب جداگانهای نمیدانند.[۳۹] گونه گونی این دعاها فرد را قادر ساخته تا دعایی را برای خواندن انتخاب کند که تطبیق بیشتری با حال فعلی او دارد.[۴۰][۴۱] این دعاها با «توبه» آغاز میشود که اولین قدم در اتصال واقعی به خداوند است.[۴۱]
دعای ابوحمزه ثمالی
به گفتهٔ ابو حمزه ثمالی امام سجاد در ماه رمضان بیشتر شب را به دعا و نیایش میگذراند. با شروع روزه دعایی را قرائت میکرد که بعدها به دعای ابوحمزه ثمالی معروف شد. این دعا در کتاب مصباح المتحجد شیخ طوسی ثبت شدهاست.
رساله حقوق
رساله حقوق تنها کتاب آن امام است که شکل دعا و حدیث ندارد. به گفته چیتیک اهمیت این کتاب به این دلیل است که به موضوعاتی مشابه صحیفه سجادیه پرداخته اما با سبک و زبانی متفاوت از صحیفه نگاشته شدهاست. در این کتاب زین العابدین تصریح میکند که سلسله مراتب اولویتها همیشه باید رعایت شود. فرد قبل از اجتماع میآید. معنا قبل از عمل میآید و دانش قبل از حرکت. هر فرد وظایف اجتماعی فراوانی دارد اما وابسته به وظایف ضروری تر است: ایمان به خدا و ارتباط مناسب با حقیقت ماورایی
منظور از عشیره مبشره چیست؟در بین اهل سنت نقلی است غیر معتبر که به پیامبر اکرم (ع)نسبت داده شده است این نقل ازاین قرار است که طبق نقل پیامبر به ده نفر از اصحابش بشارت بهشت داده شده واین افراد حتما وارد بهشت می شوند این حدیث جعلی در مسند احمد بن حنبل وسنن ترمذی نقل شده ولی در منابع مهم مانند بخاری ومسلم نیامده است نام افرادی که داین حدیث شاملشان شده عبارتند از ابوکر بن ابی قحافه-عمر بن خطاب-عثمان بنعفان-حضرت علی (ع)-طلحه بن عبید ا…- زبیر بن عوام - سعید بن زید- ابو عبیده بن جراح- عبد الرخمن بن عوف
منابع مسند احمد بن حنبل ج3 ص 136
در خصوص روزه روز اول ماه شعبان از امام صادق (ع) چنین روایت شده است که «هر که روز اول شعبان را روزه بگیرد، بى تردید بهشت بر او واجب میشود.»
همچنین سید بن طاووس از حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله ثواب بسیارى را براى کسى که سه روز اوّل ماه شعبان را روزه بگیرد و در شب هاى آن، دو رکعت نماز بجاى آورد، با این ترتیب که در هر رکعت سوره «حمد» یک بار، و سوره «قل هو اللّه احد» یازده بار خوانده شود روایت کرده است.
علت نام گذاری جعفر طیار:
در روایتی از رسول اکرم (ص)امده که شبی را در بهشت وارد شدم در حالی که جعفر با ملائکه پرواز می کردنقل شده که پیامبر هم در حق او دعا کرد که خداوند عزوجل به تو دوبال عطا کند که با ملائکه در بهشت پرواز کنی از ان پس لقب جعفر طیار را گرفت .
منبع :تاریخ طبری ج2 ص58
امام علی (ع): دلت برای تو سالم نخواهد شد مگر آنکه برای مومنان همان پسندی که برای خود می پسندی
عبدا …بن سبا واقعیت یا خیال؟؟؟؟
از دیدگاه اهل سنت:طبق روایات اهل سنت یهودی بوده ولی بعدا مسلمان شده وبعدپایه گذار دیدگاه های غالیان گردید
از دیدگاه شیعه:علامه سید مرتضی عسگری ودیگر مورخان براین نظر ند که این شخصیت افسانه ای بوده ووجود خارجی نداشته وشخصیتی جعلی در تاریخ بوده است .
منبع:کتاب عبدا…بن سبا علامه عسگری ص 36-94
امام صادق (ع) فرمود : هرکس برای خدا از برادرش دیدار کند ،خداوند عزوجل می فرماید ،مرا دیدار کرده ای وثواب تو بر منست وبه ثوابی جز بهشت برای تو راضی نمی شوم .(اصول کافی،3/255)
ایران باستان
برافروختن آتش بر روی هیزم و روشن کردن فشفشه، از رسوم جاافتاده در جشن چهارشنبهسوری است.
یکی از جشنهای آتش که در ایران باستان برای پیشدرآمد یا پیشواز نوروز برگزار میشده و آمیزهای از چند آیین گوناگون است، جشن سوری بودهاست. سوری به یک معنی سرخی است و اشاره به سرخی آتشی است که در این روز میافروختهاند. در تاریخ بخارا آمدهاست: «چون امیر سدید منصور بن نوح به ملک نشست، هنوز سال تمام نشده بود که در شب سوری چنانکه عادت قدیم است آتشی عظیم افروختند.» این آتش را در شب سوری که همزمان با روزهای «بهیژک» یا «پنچهٔ دزدیده» بود برای گریزاندن سرما و فراخوانی گرما، آن هم بیشتر بر روی بامها میافروختند که هم شگون داشته و هم به باور پیشینیان، تنورهٔ آتش و دود بر بامها، فروهر درگذشتگان را به خانههای خود رهنمون میکردهاست.
به دیگر سخن این آتشافروزی بر بام خانهها، آخرین گام از آیینهای «گاهنبار پنجه» یا ده روز پایان سال است. این ده روز را ده روز فروردیان یا فروردیگان میگویند که دربرگیرندهٔ پنجه کوچک (پنج روز نخست -اشتاد روز تا اناران- از ماه اسفند در گاهشماری زرتشتی، برابر با بیست و پنجم اسفند ماه بنا به گاهشمار رسمی کشور) و پنجه بزرگ (پنجهٔ دزدیه، پنج روز پایان سال) میباشد.
حضرت محمد(ص) در حدیثی فرمودند :قبل از ولادت فاطمه جبرائیل ولادت اورا به من بشارت دادو گفت نام اودر اسمانها منصوره ودر زمین فاطمه است وزمانی که علت را جویا شدم پاسخ داددر زمین فاطمه است تا شیعیانش از اتش بریده شده اند ودشمنان وی از محبتش محروم خواهند بودودر اسمان منصوره است به خاطر اینکه در روز قیامت مومنین برای نصرت خدا که هرکس را بخواهد یاری می کند خوشحال می شوند،منظور از این نصرت همان نصرتی است که حضرت فاطمه برای دوستان خود خواهد داشت.
معانی الاخبار شیخ صدوق ،؛ص 396
امام علی (ع):هر چیزی به عقل نیاز دارد وعقل به ادب نیاز مند است.
غررالحکم،حدیث 5120
پیا مبر خدا صلى الله عليه و آله :
ويلٌ للذينَ يَجتَلِبُونَ الدنيا بالدِّينِ ، يَلبَسُونَ للناسِ جُلودَ الضَّأنِ مِن لِينِ ألسِنَتِهِم ، كلامُهُم أحلى مِن العَسَلِ و قُلوبُهُم قُلوبُ الذِئابِ ، يقولُ اللّه ُ تعالى : أبي يَغتَرُّونَ ؟!
واى بر كسانى كه دين را وسيله كسب دنيا مى كنند و با زبان نرم خود در برابر مردم به لباس ميش در مى آيند ، گفتارشان از عسل شيرين تر است و دلهايشان دل گرگ است . خداوند متعال مى فرمايد : آيا به [ رحمت ] من غرّه مى شوند؟ !
( أعلام الدين : ۲۹۵ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
يا بنَ مسعودٍ ، إيّاك أن تُظهِرَ مِن نفسِكَ الخُشوعَ و التواضُعَ للآدَمِيِّينَ و أنتَ فيما بَينَكَ و بَينَ ربِّكَ مُصِرٌّ على المَعاصِي و الذُّنوبِ .
يقولُ اللّه ُ تعالى : « يَعْلَمُ خائِنةَ الأَعْيُنِ و ما تُخْفِي الصدورُ » .
اى پسر مسعود! مبادا خود را براى مردم ، خدا ترس و فروتن نشان دهى ، در حالى كه ميان خود و پروردگارت بر نا فرمانى ها و گناهان پاى مى فشارى ؛
خداوند متعال مى فرمايد : « خداوند نگاههاى دزدانه و آنچه را سينه ها پنهان مى دارند، مى داند » (غافر : ۱۹)
( مكارم الأخلاق : ۲/۳۶۰/۲۶۶۰ )
ازمیان بنیانگذاران روز مادر در جهان از سه زن می توان نام برد:
آنا جارویس (مادر)، آنا جارویس (دختر) و جولیا وارد هئو،
● آنا جارویس Anna Jarvis (1832 تا 1905) مصروف امور منزل بود . او در امور اجتماعی بخصوص گسترش خدمات صحی به منظور نجات کودکان از مرگ و میر، یک زن، بسیار فعال بود.
آنا جارویس 11 فرزند به دنیا آورد که 4 تن آنها زنده ماندند. وی برای پیشرفت وضعیت اجتماعی زنان و کودکان فعالیتهای خویش را آغاز کرد. او در سال 1858 م. “روز کار مادر” را بنیان، گذاشت و زنان را بسیج کرد تا با افزایش آگاهی خویش در مورد صحت، و با کار جمعی برای نجات زندگی کودکان جامعه و محافظت آنها از بیماریها تلاش کنند. آنا جارویس در ایجاد فضای دوستی بین طرفین جنگ داخلی امریکا تا پایان جنگ فعال بود. تلاش میکرد با تحکیم دوستی بین مادران، دوستی بین سربازان دو طرف، آشتی ملی را تقویت کند.
● جولیا وارد هئو Julia Ward Howe (1819 تا 1910)، شاعر و مبارز صلحدوست، زنی که از جنگ های داخلی امریکا و جنگ آلمان و فرانسه شدیداً متاثر شد و به ادامه کار و مبارزه آنا جارویس در سال 1872 روز خاصی را برای مادران و برای صلح بیناد نهاد.
روز مادر در کشورهای مختلف
روز مادر، سالی یکبار در اکثر کشورهای جهان تجلیل می شود. اما این روز مثل روز جهانی زن نیست که در همه جهان در یک روز (8 مارس) تجلیل شود، اکثر کشورها این روز را در روزهای مختلف ماه می تجلیل می کنند.کشورهای که روز مادر را در یکشنبه دوم ماه می جشن می گیرند، عبارت اند از:
امریکا، کانادا، استرالیا، نیوزیلاند، جاپان، مالیزیا، فلیپین، سنگاپور، بنگلادیش،چین، هانگ کانگ، تایوان، دنمارک، بلجیم،اتریش، سویزرلیند،جرمنی، فنلیند، نیدرلند،جمهوری چک، سلواکیا، کروشیا،ایتالیا، ترکیه، یونان، برازیل، انگولا، چلی، کولومبیا، کیوبا، ایکوادور، هاندوراس، جامایکا، مالتا، پیرو، اروبا، بهاماس، باربادوس، برمودا، بنیری، افریقای جنوبی، یوروگوا، ونزویلا و زیمبابوی.
کشورهای هنگری، لیتوانیا، پرتگال و هسپانیا در اولین یکشنبه ماه می ، فرانسه، جمهوری دومینیکن، هایتی و سویدن در آخرین یکشنبه ماه می ، کوریای جنوبی و البانیا به تاریخ دهم ماه می ( روز والدین)، کشور های هند، پاکستان، سنگاپور، عمان، قطر، مکسیکو، گواتیمالا و السلوادور به تاریخ دهم ماه می ، پولند به تاریخ 26 ماه می ، بولیویا به تاریخ 27 ماه می، نیکاراگوا به تاریخ 30 ماه می جشن روز مادر را برپا می کنند.
امروز مجالی است تا بار دیگر، کودکی هایمان، در آغوش مهربان مادر رها شوند و به یاد بیاوریم که وسعت هیچ آسمانی، به اندازه عطوفت های مادر نیست و با ارزش تر از مادر، واژه ای در فرهنگ مهربانی ها نیست.
در این روزگار رنگ و رو رفته، لبخند مادر، ناب ترین تصویر است.
گاهی اگر می بینیم جاده زندگی، صاف و هموار شده است، بدانیم دعای مادر، چقدر راهگشا است روزهای ما اگر به جایی برسند، همه از برکت دست به دعا برداشتن کسی است که ادب، روبه رویش زانو زده است.
هرکه، هر کجا که باشد، همیشه درست ترین لحظه پناه، برایش آغوش مادر است. برفِ پیری هم اگر بر سرِ خاطراتِ دیگر بنشیند، یاد او جوان ترین است …
امام علی(ع)
1 - زنان امانت هاى خدا هستند ، آزارشان نرسانید و بر آنها سخت نگیرید
2 - هميشه با همسرت مدارا كن، و با او به نيكي همنشيني كن تا زندگيت باصفا شود
حق زن از منظر قرآن
حق هفتم:شخصیت
آیا می شود زن را مسخره کرد؟ قرآن می فرماید:«لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ …» قومی قومی دیگر را مسخره نکند. شاید آن کسی که تو او را مسخره می کنی از تو بهتر باشد. بعد می فرماید:«وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء» (حجرات 11) زنی هم حق ندارد زنی را مسخره کند. شخصیت هر کسی محترم است.
حق هشتم:مسکن
قرآن می فرماید:«أَسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَکَنتُم مِّن وُجْدِکُمْ» (طلاق 6)
به خانم ها مسکن بدهید همانطور که خودتان مسکن دارید. این طور نباشد که اتاق خوب را خودت برداری و اتاق غیر مطلوب را به او بدهی! صندلی نرم را خودت برداری و صندلی خراب را به او بدهی! آقا روی فرش بنشیند و خانم روی موکت! جایگاهشان باید مثل هم باشد.
حق نهم:آزادی
قرآن می فرماید:اگر نمی توانید با زن ها سازش کنید طلاقشان بدهید.
«الطَّلاَقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ» (بقره 229)
یعنی طلاق (طلاقی که رجوع و بازگشت دارد) دو مرتبه است (و در هر مرتبه) باید به طور شایسته همسر خود را نگهداری کند (و آشتی نماید) یا با نیکی او را رها سازد.
حق مرد نسبت به زن تنها در مورد استمتاع است و وظایفی همچون غذا درست کردن، لباس شستن، نظافت خانه را تأمین کردن و … که عرفاً متداول شده است از وظایف اخلاقی زنان است نه حقوق مردان و لذا وقتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کارها را برای حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام تقسیم کردند، فرمودند:کارهای داخل خانه مثل نان پختن، گندم یا جو آسیاب کردن، نظافت محیط خانه و بچه داری با شماست و تهیه هیزم، آب آوردن و لوازم و مایحتاج منزل را تهیه کردن و … بر عهده امیرالمۆمنین علیه السلام است. سپس حضرت فاطمه علیها السلام این جمله را فرمودند که باید سرمشق همه زنان مۆمن باشد:«لا یعلم انّ اللَّه ما داخلنی من السّرور فی هذا الامر» کسی جز خدا نمی داند که چقدر از این برنامه خوشحال شدم. (بحارالانوار 10/ 24- 25)
حق دهم:نفقه
عن ابی عبداللَّه علیه السلام قال:«خمسة لا یعطون من الزّکوة شیئاً:الاب و الامّ و الوالد و المملوک و المرآة و ذلک انّهم عیاله لآزمون له». (وسایل الشیعه 15/ 227 باب الکتاب النکاح)
قرآن کریم می فرماید:«لِیُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِّن سَعَتِهِ وَمَن قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ …» (طلاق 7)
هر مردی باید نفقه همسرش را به اندازه توانایی خود بدهد.
حق یازدهم:مهر
قرآن کریم می فرماید:مهر زنان را (به طور کامل) به عنوان یک عطیه (الهی) به آنان بپردازید ولی اگر آنها چیزی از آن را با رضایت خاطر به شما ببخشند حلال و گوارا مصرف کنید «وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَکُمْ عَن شَیْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَکُلُوهُ هَنِیئًا مَّرِیئًا». (نساء 4)
حکم جایگاه زن در قرآن
حق اول:زندگی
قرآن در سوره الشمس می فرماید:«إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ» وقتی نور خورشید گرفته شد، «وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ» وقتی نور ستاره ها تمام شد، صحنه قیامت را می گوید «وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ» وقتی کوه ها از دل زمین کنده و براه افتاد، «وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ» وقتی سرمایه ها را رها کردند و تعطیل شد، شترهای سرخ پوستی که سرمایه آن زمان بوده «وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ» وقتی دریاها به جوش آمد. «وَإِذَا الْمَوْوُودَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» (تکویر 9- 1)
سۆال می شود که به کدام گناه دختران را زنده به گور کردید؟ یعنی حتی دختر کافر را هم کسی حق ندارد زنده بگور کند.
حق دوم:آموزش
از نظر اسلام زن ها حق دارند آموزش ببینند «طلب العلم فریضة علی کلّ مسلم و مسلمة».
حق سوم:آبرو
آبروی زن و مرد مهم است. اما خدا برای زن ها حساب جداگانه باز کرده، می فرماید:«إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُوْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ» (نور 23)
آنهایی که به زنان پاکدامن تهمت می زنند و می گویند:او دوست دارد، او رفیق دارد، او با فلان مرد آشناست، آنهایی که به زنان آبرومند تهمت می زنند، در دنیا و آخرت از رحمت حق به دور هستند.
حق چهارم:نظارت
گاهی وقت ها می گویند:زن که حرف نمی زند! قرآن می فرماید:«وَالْمُوْمِنُونَ وَالْمُوْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ» (توبه 71)
تمام مردان و زنان با ایمان، همه بر هم ولایت دارند. یعنی یک دختر 9 ساله که به تکلیف می رسد بر مردها ولایت دارد و می تواند امر به معروف و نهی از منکر کند.
حق پنجم:تجلیل در تاریخ
قرآن گاهی می فرماید:«وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ» (مریم 41)
همچنین بخوانید : نتیجه بازی استقلال و العین امارات امروز 15 اسفند + فیلم
گاهی می فرماید:«وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ» (مریم 16)
پیغمبر! تاریخ ابراهیم را فراموش نکنی؟ پیغمبر! تاریخ مریم را فراموش نکنی؟ تاریخ زن نمونه و قهرمان همانند تاریخ مرد نمونه و قهرمان در قرآن بیان شده است.
حق ششم:الگو بودن
آیا زن الگوی مردها است یا الگوی زن ها؟ قرآن کریم می فرماید:الگوی هر دو تا است.
و یک مثل و یک نمونه بیان می کند «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ» (تحریم 11) خدا برای تمام زنان و مردان تاریخ نمونه بیان کرده است. این نمونه «زن فرعون» است.
قرآن زن را همان گونه می بیند که در طبیعت هست.
آل بویه، سلسلهای ایرانی و شیعه، منسوب به بویه معروف به ابوشجاع که در خلال سالهای ۳۲۲ تا ۴۴۸ق/۹۳۳-۱۰۵۶م، بر بخش بزرگی از ایران و عراق و جزیره تا مرزهای شمالی شام حکومت داشتند.
حکومت آل بویه برای تقویت و رونق مراسم شیعه امامیه اهتمام فراوان ورزید و مراسم عزاداری امام حسین(ع) در عاشورا و جشن ولایت حضرت علی(ع) در غدیر خم را با شکوه و عظمت برپا کرد. همچنین در پرتو حکومت این سلسله ایرانی، قبور ائمّه شیعه در عراق مرمّت و بازسازی شد و سنّت زیارت مشاهد شریفه، رو به گسترش بیسابقه نهاد.
شعائر دیگر شیعه امامیه همچون گفتن حَی عَلی خَیرِ الْعَمَلْ و اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا وَلی اللّه در اذان، استفاده از مهر نماز و تسبیحی که از تربت امام حسین (ع) ساخته شده بود، از دیگر نمادهای شیعه امامیه در عراق عهد آل بویه خوانده شده است.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم :
2- العِلمُ خَزائنُ ومَفاتِیحُهُ السُّؤالُ ، فَاسألُوا رَحِمَکُمُ اللّهُ فإنّهُ یُؤجَرُ أربَعةٌ : السائلُ ، والمُتَکلِّمُ ، والمُستَمِعُ ، والُمحِبُّ لَهُم؛
دانش گنجینه هایى اسـت و کـلـیدهاى آن پرسش است ؛ پس ، خدایتان رحمت کند ، بپرسید ، که با این کار چهار نفر اجر مى یابند : پرسشگر ، پاسخگو ، شنونده و دوستدار آنان .
تحف العقول : ۴۱ منتخب میزان الحکمة : ۲۶۰
ام البنین
فضايل اخلاقي، کمالات انساني، نيروي ايماني، ثبات و پايداري، شکيبايي
و بردباري، بصيرت و دانايي، نطق و سخنداني او را به شايستگي ، بانوي بانوان کرده بود. حزام بن خالد بن ربيعة بن وحيد بن کعب بن عامر بن کلاب [1]پدر ام البنين است او مردي شجاع و دلير و راستگو بود که شجاعت از صفات ويژه اوست. وي از استوانههاى شرافت در ميان عرب به شمار مىرفت و در بخشش، مهماننوازى، دلاورى و رادمردى و منطق قوي مشهور بود. مادر بزرگوار ام البنين، ثمامه (يا ليلي) دختر سهيل بن عامر بن جعفر بن کلاب (از اجدادرسول خدا واميرالمومنين )[2] است که در تربيت فرزندان کوشا بوده و تاريخ از وي چهره درخشاني را به تصوير کشيده است. بينش عميق، دوستي با اهل بيت و دوستي با فرزندان در کنار وظيفه مهم مادري و چونان معلمي دلسوز آموختن باورهاي اعتقادي و مسايل مربوط به همسرداري و آداب معاشرت با ديگران از جمله ويژگيهاي خاص اين بانو است. در بسياري از کتب تاريخي نام يازده تن از مادران وي ذکر شده است که همگي از خانواده هاي شريف و اصيل عرب بوده اند و به واقع مصداق بارز شجره طيبه[3]مي باشند شجره اي که اصل آن در زمين است و فرع آن در آسمانها و حاصل و نتيجه اين درخت پاک همانا عباس بن علي و عثمان و … بوده اند.خاندان اين بانو از خاندانهاى ريشه دار و جليلالقدر بود که به دليرى و دستگيرى معروف بودند وهر يک در بزرگي و شرافت به گونه اي مشهور گشته اند و ما جهت اختصار به برخي از ويژگيهاي آنان مي پردازيم. مورخان در مورد شرافت نسب ام البنين مي نويسند: «تاريخ پدران و داييهاي ام البنين را به ما مي شناساند و ما دانستيم که آنان از سوارکاران شجاع عرب بوده و شرافت و آقايي (سيادت) آنها به حدي بوده است که حتي پادشاهان نيز به آن اذعان داشته اند.»[4]در مورد نَسب مادري ابوالفضل العباس(عليه السلام) در کتب تاريخي مطالب زيادي هست، شايد بتوان با يک جمله تصويري از خاندان «ام البنين» ترسيم کرد و آن اينکه پدران و مادران و خاندان ام البنين در شجاعت، کرم، اخلاق، هنر و وجاهت اجتماعي و بزرگواري پس از قريش، سرآمد قبايل گوناگون عرب بوده اند.
بیانات مقام معظم رهبری درباره استفاده از فضای مجازی
اگر شما اهل شبکه های اجتماعی هستید و اهل فضای مجازی هستید، خوب میفهمید و خوب میدانید که بنده کجا را دارم اشاره میکنم؛
از همهی طُرق دارند استفاده میکنند که ایمان اسلامی ما را متزلزل کنند. ما یعنی چه کسی؟ یعنی منِ پیرمرد هفتاد هشتاد ساله؟
نه، نسبت به ماها خیلی نگران نیستند؛ ایمان نسل بعد ما را و نسل بعدِ بعد ما را [میخواهند متزلزل کنند]؛ دارد تلاش میشود.
خب، یکی از آن زمینههای اقتدار ما و زمینه های توانمندی ما، ایمان اسلامی ما است؛ این یکی از آماج دشمنیهای آنها است.
(بیانات در دیدار مسئولان نظام – ۱۳۹۵/۰۳/۲۵)
«امام جعفرصادق (عليهالسلام)»:
اِنْ اُجِّلتَ فی عُمرِکَ يَومَين فَاجعَل اَحَدَهُما لِأَدَبِکَ لِتَستَعينُ بِهِ علی يَومِ مَوتِک.
اگر از عمرت فقط دو روز مانده باشد يک روزش را به فرا گرفتن دستورات و معارف الهي اختصاص بده تا تو را به روز مرگت ياري دهد. (روضه(فروع) کافي، ج ٨، ص ١٥٠)
نظر علماي اهل تسنن در باره مدفن حضرت زهرا (س)چيست؟
علماي اهل سنت در باره مدفن حضرت زهرا (س) سه قول آوردهاند: يكي داخل بيت خود ايشان. اين قول را ابنشيبه از قديميترين مورخان آورده است و مدينهشناس مشهور يعني عبدالعزيز نقل ميكند كه وي ميگفت: حضرت فاطمه (س) داخل خانهاش دفن شده است.
قول ديگر آنها اين است كه حضرت، در بقيع دفن شده است البته در تعيين محل دقيق آن اختلاف نظر دارند.
قول سوم آنها اين است كه داخل حرم ائمه بقيع دفن شده است. اين قول را ميتوان قول مشهور ميان علماي اهل سنت دانست. دليل طرفداران اين قول وصيت امام حسن مجتبي (ع) است كه فرمود: «ادفنوني عند قبر امي فاطمه» مرا كنار قبر مادرم فاطمه (س) به خاك بسپاريد.
علت مخفي بودن قبر حضرت فاطمه زهرا (س) چيست؟
ـ حداقل دو علت براي آن ميتوان بيان كرد: يكي از علل مخفي بودن قبر بانوي دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها، عداوت و دشمني حكام با اهل بيت (ع) بوده است. شما ببينيد در سال 236 هجري متوكل دستور داد قبر امام حسين (ع) محو و با خاك يكسان شود. قبل از آن هم در قرن اول هجري به دستور بنياميه، خانه حضرت فاطمه زهرا (س) تخريب شد.
علت ديگر مخفي بودن قبر ايشان، وصيت و تاكيد حضرت فاطمه زهرا (س) بر آن، بوده است مبني بر اينكه پيكر پاكش شبانه دفن و قبر مطهرش پنهان و مخفي شود.
به هر حال اين وصيت و اين نوع تدفين موجب شده كه قبر آن حضرت مخفي و اقوال و آراي مختلف در ميان محدثان و مورخان در مورد محل دفن وي پديد آيد.
* چند احتمال درباره محل دفن ايشان وجود دارد؟
ـ عدهاي مي گويند قبر حضرت فاطمه (س) در بقيع واقع شده، عدهاي ديگر بر اين عقيدهاند كه در داخل خانهاش قرار گرفته و بعضي ديگر احتمال ميدهند در مسجد رسول خدا (ص) و در ميان بيت و منبر آن حضرت باشد.
. ابن ابى شیبه و کتاب «المصنَّف»
ابوبکر ابن ابى شیبه (159-235) مؤلف کتاب المصنَّف به سند صحیح نقل مى کند:
انّه حین بویع لأبی بکر بعد رسول اللّه…؛
هنگامى که مردم با ابى بکر بیعت کردند، على و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مى پرداختند. این مطلب به عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا، محبوب ترین فرد براى ما پدر تو است . بعد از پدرت خود تو؛ ولى سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند ، دستور دهم خانه را بر آن ها بسوزانند.
این جمله را گفت و بیرون رفت، وقتى على(ع) و زبیر به خانه بازگشتند، دخت گرامى پیامبر به على و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را بر شما بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام مى دهد!
مبنای کتاب آیات شیطانی
کتاب آیات شیطانی، بر مبنای «افسانه غرانیق» نوشته شده که مخالفان اسلام، در همان صدر اسلام، مدعی این افسانه بوده اند. آنان ادعا می کردند پس از آیات 19 و 20 سوره نجم که می فرماید «آیا دیدید لات و عزّی و مناة، سومی آن ها را ؛ بتان جاهلی را؟…» شیطان در کلام وحی دوید و دو آیه را علیرغم خواست جبرئیل به زبان رسول خدا صلی الله علیه و آله جاری ساخت که در آن ها، از این بت ها تمجید و مژده شفاعت آن ها داده شده است. از دیگر نمونه های تحریف در این کتاب، می توان به این نکته اشاره کرد که سلمان رشدی، جبرئیل را به عنوان هنرپیشه و هنرمندی می نامد که متخصص پیکر تراشی خدایان هندو است. وی حتی در این کتاب، از توهین به پیامبران گذشته، هم چون ابراهیم، موسی و عیسی علیهم السلام نیز دریغ نکرده و آن بزرگ واران را مورد اهانت قرار داده است.
ات شیطانی
آخرین اثر رشدی،کتابی است به نام آیات شیطانی که در 547 صفحه نگارش یافت و به عنوان کتاب سال 1988 انگلستان شناخته شد. یک یهودی صهیونیست بانی این کتاب بود و مبلغ نیم میلیون پوند به عنوان کمک به نویسنده پرداخت و وی را به نوشتن این کتاب ترغیب کرد. این کتاب، در بردارنده وقیحانه ترین اهانت ها به ساحت مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، خاندان ایشان، صحابه و قرآن است و معتقدات مسلمانان را به مسخره گرفته است.از جمله این که «بلال» را «هیولای سیاه عظیم الجثه» معرفی کرده و از «سلمان فارسی» به عنوان ولگردی یاد می کند که به ریگزارهای عربستان مهاجرت کرده، با فرد تاجرپیشه و درویش مسلکی که ادعای پیامبری دارد، آشنا می شود. این کتاب در لندن وتوسط «موسسه پنگوئن» به چاپ رسید و نویسنده از همان ابتدای نگارش، دارای گارد محافظ بود.
اوّلین کتاب سلمان رشدی، گریموس، در سال ۱۹۷۵ به چاپ رسید که مورد استقبال مردم قرار نگرفت. دومین اثر او کتاب بچههای نیمهشب است که در سال ۱۹۸۱ منتشر شد، برندهٔ جایزه بوکر شد، و سالها بعد در سال ۱۹۹۳ برندهٔ جایزه بوکرِ بوکرها شد که به این معنی بود که این کتاب بهترین اثر از میان رمانهای برنده جایزه بوکر در ۲۵ سال اول اعطای این جایزه است. بچههای نیمهشب را مهدی سحابی به فارسی ترجمه کرد و در سال ۱۳۶۴ شمسی برندهٔ جایزهٔ بهترین رمان خارجی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران نیز شد. کتاب شرم نیز در همان سالها به فارسی ترجمه و چاپ شد. چهارمین اثر او کتاب آیات شیطانی است که در کشورهای ایران، هند، پاکستان، بنگلادش، مصر و آفریقای جنوبی رسماً ممنوع اعلام شدهاست.[۳] پس از آن کتابهای متعددی از وی منتشر شد که زمین زیر پایش (۱۹۹۹)، خشم (۲۰۰۱) و دلقک شالیمار (۲۰۰۵) از آن جمله اند.
سلمان رشدی در حال بحث در دانشگاه اموری (Emory University)
سبک روایی رشدی را از گونه رئالیسم جادویی میدانند[۴] رمان بچههای نیمهشب تمهایی از طبل حلبی گونتر گراس را در خود دارد که رشدی آن را الهامبخش نوشتن کتاب میداند. آیات شیطانی نیز به وضوح وامدار مرشد و مارگریتا اثر میخائیل بولگاکف روسی است.[۵]
مفهوم انقلاب اسلامی
نخستین گام در مطالعه هر پدیده، تبیین مفهومی آن است. شاید به تعداد اندیشمندانی که در مورد انقلاب قلم زده اند، تعاریفی از انقلاب ارائه شده باشد. این تعاریف کم و بیش وجوه اشتراک و اختلاف نسبت به یکدیگر دارند و هر یک از آنها زاویه ای از زوایای انقلاب را آشکار می سازد. آنچه مسلم و قطعی است این که بر روی هیچ تعریف مفهومیِ رضایت بخش و مورد پذیرش عموم، اتفاق نظر وجود ندارد.
در کالبدشکافی تعاریف انقلاب به مؤلفه هایی نظیر دگرگونی بنیادین و ساختاری، تغییر نهادها، جابه جایی نخبگان، خشونت و بی نظمی و… برمی خوریم که بر اساس تحلیل انقلاب های جهان، در تعریف انقلاب جای گرفته اند. وقوع انقلاب اسلامی ایران که یکی از بزرگ ترین پدیده های تاریخ در قرن بیستم بوده و در زمره مهم ترین جنبش های سیاسی ـ اجتماعی به شمار می آید، تعاریف موجود و نیز نظریه های انقلاب را به چالش کشید و ضرورت ارائه تعریف جدیدی از انقلاب را به دنبال آورد.
وجه عدم اتفاق نظر در درک مفهومی انقلاب، مربوط به پیچیدگی آن به عنوان یک پدیده اجتماعی است که به پیچیدگی و ناشناختگی انسان برمی گردد. با این وجود گفتنی است که شاید بتوان از طریق درک اشارت و رمزهای ضمنی اینگونه دگرگونی ها، به تصوری رضایت بخش از معنای انقلاب دست یافت.
انقلاب اسلامی خصوصیات منحصر به فردی دارد که آن را از دیگر انقلاب های جهان ممتاز می سازد و مفهوم جدیدی از انقلاب به دست می دهد. برخی از این خصوصیات از نظر خلف صالح معمار بزرگ انقلاب اسلامی از این قرارند:
1 ـ برخورداری از پشتوانه عظیم فلسفه و فقه و معارف شیعه در طول هزار سال،
2 ـ انقلاب اجتماعی همه جانبه همراه با تحول بنیادین در زندگی انسان ها،
3 ـ استواری بر پایه فرهنگ و اعتقاد و ایمان در مراحل اوج گیری و سازندگی انقلاب،
4 ـ بهره مندی از رویکرد ارزشی و هدف گیری اصلاح مفاسد جهانی و بشری،
5 ـ حاکم سازی فرهنگ توحیدی به جای فرهنگ الحادی و استبدادی،
6 ـ شکل گیری بر مبنای نظم و انضباط انقلابی.
با توجه به این خصوصیات است که انقلاب اسلامی یک تفسیر اسلامی و الهی بوده و به معنی زنده کردن دوباره اسلام است؛ چنان که رهبر معظم انقلاب می فرماید:
انقلاب یک تفسیر اسلامی و الهی است. ما انقلاب را یک تحوّل اخلاقی، فرهنگی و اعتقادی می دانیم که به دنبال آن ها تحول اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و آنگاه رشد همه جانبه ابعاد انسان ها می آید. همان طور که در آیه قرآن است «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» هر وقت انسان ها خصلتهای بد، ضعفها، نقص ها و بی ایمانی ها را در خودشان تغییر دادند، اوضاع و احوال اجتماعی آنها تحول پیدا خواهد کرد. هیچ چیز هم جلوگیر آن نخواهد بود. برای شروع این حرکت و تحول همگانی، انسان ها باید احساس تکلیف کنند.
یک سال پس از کودتای ۲۸ مرداد، با تلاش شاه قرارداد کنسرسیوم به امضاء رسید. بر اساس این قرارداد، کنسرسیومی از کارتلهای نفتی آمریکایی، بریتانیایی، فرانسوی و هلندی، انحصار استخراج و تولید نفت در سراسر خاک ایران را به دست آوردند. سهم درآمد ایران بر پایه ۵۰–۵۰ درنظر گرفته شد.
پس از بازگشت به قدرت، شاه مصمم شد تا از تکرار شرایطی مانند زمان مصدق جلوگیری کند. این کار با گذاشتن پا در جای پای پدر و نادیده گرفتن کارکردهای اساسی قانون اساسی مشروطهٔ سال ۱۳۸۵ قمری/۱۹۰۷–۱۹۰۶ میلادی همراه بود. در این قانون اساسی، هیئت دولتی پاسخگو به یک نهاد پارلمانی برآمده از یک انتخابات آزاد بود و قدرتی محدود برای شاه پیشبینی شدهبود و از آزادی بیان و مطبوعات جز در موارد محدودی حمایت میشد.در سال ۱۹۵۴ انتخابات مجلس هجدهم بصورت کنترل شدهای و با کاندیداهایی دستچین شده برگزار شد. در این مجلس، به مانند مجلسهای بعدی، تنها وفاداران به شاه توانستند به مجلس راه یابند. در سال ۱۹۵۵، شاه زاهدی (که آمریکاییها او را مرد قدرتمند واقعی ایران میدانستند) از نخستوزیری برکنار نمود و خود به حکمران بلامنازع ایران تبدیل شد.برنامه اول توسعه اقتصاد سال ۱۹۴۹ به علت نبود درآمدهای نفتی در دوران ملی شدن نفت عقیم ماند. اما در طی برنامه دوم توسعه اقتصادی بین سالهای ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۲ میلادی پروژههای متعدد برق-آبی به اجرا درآمد که بخشی از این موفقیت بخاطر کشف میادین جدید نفتی در حوالی قم در سال ۱۹۵۶ بود.از سال ۱۹۵۷ ایران اولین سری قراردادهای نفتی برپایه مشارکت را با شرکتهای خارجی منعقد کرد. این نوع قراردادها از نظر روانی برای ایرانیان راضیکنندهتر بود تا قراردادهای قبلی با شرکت نفت ایران-انگلیس که براساس درصد از سود
در شهریور ۱۳۲۰ کشور ایران به دست نیروهای دو کشور انگلستان و شوروی (و بعدها آمریکا) اشغال گردید و رضاشاه از پادشاهی برکنار و تبعید شد.مذاکرات میان نمایندگان اشغالگران بر سر تعیین پادشاه جدید مدتی به طول انجامید. گزینه دیگر بریتانیا به غیر از محمدرضا، پسر محمدحسن میرزا نوه محمدعلی شاه قاجار (ساکن انگلستان و افسر نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا) بود.پ ولی سرانجام به پیشنهاد انگلستان و با توافق شوروی و آمریکا، محمدرضا پهلوی به جای پدرش به پادشاهی برگزیده شد. مجلس ایران نیز این تغییرات را تصویب نمود؛ بنابراین از دید انگلستان، پادشاهی محمدرضا «انتخاب آزادانه مردم ایران» تعبیر شد. به گفته عباس میلانی، بر خلاف باور رایج که که گفته میشود شاه در سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۵۳ میخواست پادشاه مشروطه باقی بماند، شاه از ابتدا بدنبال کنار گذاشتن و به حاشیه راندن شخصیتهای قدرتمندی مانند قوام و فروغی و به دست گرفتن کامل قدرت بود
خطبه آن حضرت بعد از غصب فدك
روايت شده: هنگامى كه ابوبكر و عمر تصميم گرفتند فدك را از حضرت فاطمه عليهاالسلام بگيرند و اين خبر به ايشان رسيد، لباس بتن كرده و چادر بر سر نهاد، و با گروهى از زنان فاميل و خدمتكاران خود بسوى مسجد روانه شد، در حاليكه چادرش به زمين كشيده مىشد، و راه رفتن او همانند راه رفتن پيامبر خدا بود، بر ابوبكر كه در ميان عدهاى از مهاجرين و انصار و غير آنان نشسته بود وارد شد، در اين هنگام بين او و ديگران پردهاى آويختند، آنگاه نالهاى جانسوز از دل برآورد كه همه مردم بگريه افتادند و مجلس و مسجد بسختى به جنبش درآمد.
سپس لحظهاى سكوت كرد تا همهمه مردم خاموش و گريه آنان ساكت شد و جوش و خروش ايشان آرام يافت، آنگاه كلامش را با حمد و ثناى الهى آغاز فرمود و درود بر رسول خدا فرستاد، در اينجا دوباره صداى گريه مردم برخاست، وقتى سكوت برقرار شد، كلام خويش را دنبال كرد و فرمود:
حمد و سپاس خداى را برآنچه ارزانى داشت، و شكر او را در آنچه الهام فرمود، و ثنا و شكر بر او بر آنچه پيش فرستاد، از نعمتهاى فراوانى كه خلق فرمود و عطاياى گستردهاى كه اعطا كرد، و منّتهاى بىشمارى كه ارزانى داشت، كه شمارش از شمردن آنها عاجز، و نهايت آن از پاداش فراتر، و دامنه آن تا ابد از ادراك دورتر است، و مردمان را فراخواند، تا با شكرگذارى آنها نعمتها را زياده گرداند، و با گستردگى آنها مردم را به سپاسگزارى خود متوجّه ساخت، و با دعوت نمودن به اين نعمتها آنها را دو چندان كرد.
* دههی فجر، آن آیینهیی است که خورشید اسلام در آن درخشید و به ما منعکس شد. اگر این آیینه نبود، باز هم مثل همان دورههای تاریک و قرون خالیه، بایستی ما مینشستیم و اسمی از اسلام میآوردیم.
بصیرت فردی و اجتماعی
1) بصیرت فردی در حوزه دین و اندیشه
بصیرت دینی آن است که هر فردی بتواند به سوالات بنیادین پاسخ متقن و دقیقی بدهد. یعنی بداند از کجا آمده و برای چه آمده و به کجا می رود؟ و در یک جمله در مسائل جهان بینی با آگاهی لازم و حساسیت برخورد کند. و اگر فردی بخواهد با تقلید کورکورانه پیش برود و یا وام دار سنت پدران خود باشد، امکان دارد جریان های مختلف فکری آن ها را در دام خرافه های رنگارنگ خود اسیر کنند.
پیامبر اسلام هم راه و روش خود و پیروانش را بر طریق بصیرت معرفی می کنند و فرموده اند: «اَدْعُوا اِلَی اللَّهِ عَلی بَصِیرَةٍ اَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی» (2).
همچنین قرآن بین بندگان با بصیرت و بی بصیرت فرق می گذارد، «وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمى وَ الْبَصِیرُ وَ لَا الظُّلُماتُ وَ لَا النُّورُ « (3)
2) بصیرت سیاسی اجتماعی
بصیرت دینی آن است که هر فردی بتواند به سوالات بنیادین پاسخ متقن و دقیقی بدهد. یعنی بداند از کجا آمده و برای چه آمده و به کجا می رود؟ و در یک جمله در مسائل جهان بینی با آگاهی لازم و حساسیت برخورد کند
بصیرت و آگاهی همانگونه که در زندگی فردی بسیار اهمیت دارد، در زندگی اجتماعی و سیاسی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در طول تاریخ هر کجا جامعه ای بصیرت سیاسی خود را از دست داد، ضربه شدیدی از آن طریق بر خود وارد ساخت. همچنین هر کجا شیعیان بصیرت داشتند موفقیت های علمی، سیاسی و توسعه و پیشرفت فراوانی بدست آوردند. در مقابل هر کجا شیعیان و بزرگان از علما بصیرت کافی نداشتند جامعه را از حرکت باز داشتند.
مقام معظم رهبری به عنوان طلایه دار گفتمان بصیرت جملات کلیدی و کلید واژه های مهمی را در خلال مباحث خود مطرح کرده اند که به چند مورد اشاره خواهیم داشت.
«از جملهی چیزهایی که امروز لازم است، بصیرت سیاسی است؛ بصیرت سیاسی! ببینید؛ وقتی بصیرت باشد، انسان میتواند محیط پیرامون خود و محیطهای دور و نزدیک را بشناسد؛ بصیرت یعنی این. وقتی بصیرت نباشد، انسان مجذوب یک چیزی میشود که واقعاً جاذبهای ندارد؛ » (4)
«یکى از مصادیق مهم بصیرت همین است که انسان بداند امروز چه نیازى در جامعه وجود دارد.» (5)
«بصیرت سیاسی یعنی بفهمیم که چه کسی دارد ما را به کجا می برد. آیا به سمت اهداف اسلامی داریم حرکت می کنیم؟ یا آن چنانکه دشمن مایل است، به سمت بیمبالاتی بیشتر حرکت می کنیم؟»
دعای قنوت نماز
آقای قاضی می فرمودند این دعا را در قنوت نماز بخوانید:«اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی.» خداوندا محبت خود را و محبت کسانی را که دوست داری و محبت کسی که تو را دوست دارد و عملی که مرا بسوی محبتت برساند را ؛ روزی ما بفرما و محبت خود را محبوب ترین چیزها نزد ما قرار بده.
حضرت آیتالله جوادی آملی
: اگر اهميت و فضيلت تلاوت قرآن براى ما روشن شود و بدانيم كه قرآن تكلم و سخن گفتن خداوند با ما است، و با طهارت باطن و اُنس با قرآن لذت تلاوت را بچشيم، هيچ گاه حاضر نمىشويم بين خود و قرآن فاصله بيندازيم و هرگز از فيض عظيم آن، حداقل با تلاوت پنجاه آيهٔ در شبانهروز، محروم نمىگرديم.
آیت الله بهجت (ره):
خدا مي داند حفظ قرآن ، چه قدر در استفاده از اين معدن و منبع رحمت الهي ، مدخليت دارد … ما آن گونه که بايد و شايد از قرآن ، استفاده نمي کنيم !
فاصله میان ۱۲ ربیع الأول که سالکَرد ولادت بیامبر اکرم (ص) بنا بر روایات أهل سنت تا ۱۷ ربیع الأول که تاریخ ولادت رسول الله محمد صلى الله علیه و آله بنا بر روایات موجود در شیعه است ، از سوی امام خمینی ره ، به عنوان هفته وحدت نامکَذاری شده است .
اختلافی که بین روایات اهل سنت و شیعیان درباره روز میلاد پیامبر اکرم(ص) وارد می باشد، بهانه ای شد که حضرت امام خمینی(ره)، بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی ایران، فاصله بین این دو تاریخ را بعنوان «هفته وحدت» اعلام کنند.باید میراث نبوت را پاس داریم تا به قهقرای جهل و ظلمت سقوط نکنیم. پیام هفته وحدت این است که با دست اتّحاد و ذهن هوشیار، در سایه دستورات پیامبر خدا(ص) و عترت پاک آن حضرت، مجال از تفرقه افکنیِ بیگانگان بگیریم. پیام هفته وحدت این است که در سایه قرآن و سنت و سیره رسول اکرم صلی الله علیه و آله، وحدت و یکرنگی خود را حفظ کنیم. در سایه امامت و ولایت، صراط مستقیم جمهوری اسلامی را بپیماییم و جز در مقابل خدا و رسولش(ص) برای کسی سر خَم نکنیم.گفتنی است که طبق روایات اهل سنت، روز میلاد پیامبر اعظم 12 ربیع الاول است، در حالی که شیعیان معتقدند ایشان در 17 ربیع الاول پا به جهان گذارده اند که این هفت روز بعنوان هفته وحدت نامگذاری شده است.
هر مرتبه ای هستید، تقوا را مراعات کنید
آیت الله بهجت خطاب به نوجوانانی که بعد از تشرف امام رضا علیه السلام در مشهد خدمت ایشان رسیدند:
إنشاءالله مؤید، مقبول الزیاره و محفوظ و معصوم از شرّ شیطانهای انس و جن و آفتهای دنیوی و اخروی و ظاهری و باطنی باشید.
در هر حال با خدا باشید و خدا را فراموش نکنید تا اینکه خودمان، خودمان را فراموش نکنیم.
خداوند همیشه، همه ی مردان و زنان مؤمن را موفق بدارد تا از صراط مستقیم به چپ و راست منحرف نشوند و از خداوند همیشه سعادت خودشان را بخواهند و تا ابد از شرّ و آفت شیطانهای انس و جن، دوری کنند و به خدا و انبیاء او و اوصیای انبیاء و ملائکه ی مقرب، نزدیک شوند.
هر کسی – با هر مرتبه ای که دارد – اگر از خداوند و انبیاء و راه انبیاء و اوصیاء دوری کند، آخرش به همان اندازه ی دوری اش، پشیمان خواهد شد و هر کس در هر مرتبه و هر جا و هر کاری باشد، با نزدیک شدن به آنان، آخر کارش سعادت و خوشحالی است.
امید دارم خدا همه را در صراط مستقیم به گونه ای حفظ و تثبیت کند که گمراهان را بتوانیم به راه بیاوریم، نه اینکه آنانی را که در راه مستقیم هستند، گمراه کنیم.
توصیه ایت الله قاضی به شاگردانش
نماز شب
اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب.
علامه طباطبایی می فرمودند: چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان!
حاج سید هاشم حداد می فرمودند: مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید.
ظهور حضرت مهدى(عج)، شکوفاترین فصل تاریخ انسانیت است؛ دورانى که وعدههاى خداوند درباره خلافت مؤمنان و امامت مستضعفان و وارثت صالحان تحقق مىیابد و جهان با قدرت الهى آخرین پرچمدار عدالت و توحید، صحنه شکوه مندترین جلوههاى عبادت پروردگار مىشود.
ش : آیا سکینه دختر امام حسین(علیه السلام) با مصعب بن زبیرازدواج کرده است؟
پاسخ اجمالی: دختران امام حسين(ع) پس از درگذشت شوهرانشان از سوى حاكمان بنى اميه مورد خواستگارى قرار می گرفتند و چون آنان از بنی امیه نفرت داشتند برای اینکه در طعمه آنان قرار نگیرند با افراد دیگری ازدواج می کردند. حضرت سکینه هم بعد از شهادت عبدالله بن حسن با مصعب بن زبیر که حاکم کوفه شد ازدواج کرد. پس از آنکه مصعب در جنگ با عبدالملک بن مروان کشته شد. عبدالملك بن مروان از سكينه خواستگارى كرد ولى وى نپذيرفت و با عبداللَّه بن عثمان بن عبداللَّه ازدواج كرد و اين باعث كينه دستگاه خلافت مروانى با سكينه شد.
پاسخ تفصیلی: ابتدا لازم است یاد آور شویم که در صدر اسلامرسم و سنتبر آن بوده که زنان، هیچ گاه بعد از فوت و یا شهادت همسرانشان بى شوهر نمى ماندند و ازدواجمجدد براى آنان امرى طبیعى بود. و در برابر فرهنگ حاکمبر آن زمان مى بینیم که حتی خاندان پیامبر(صلی اللهعلیه و آله) زنان و مردان خود را به ازدواج پس از مرگ خویش توصیه مى کردند.(1)
از این رو می بینیم حضرت سکینهپس از شهادت عبد اللهبن حسن در واقعه کربلا،(2) با مصعب بن زبیرکه نوه عمه جدش امام علی(علیه السلام) بوده ازدواجنموده است و سبط بن الجوزى در این باره مى گوید: اولین کسى که سکینه به عقد وى درآمد، آن هم از سر اجبار، مصعب بن زبیربود.(3)
همچنین مورخین ازدواجهاى دیگری را برای حضرت سکینهذکر کرده اند که در اینجا به آن اشاره می کنیم: عبداللَّه بن عثمان حزامى، زید بن عمرو بن عثمانبن عفان، اصبغ بن عبدالعزیز بن مروان و ابراهیم بن عبدالرحمن بن ابى عوف.(4)
شاید براى بسیارى جاى این پرسش باشد که چگونه ازدواجهاى مکرر برای ایشان رخ داده است؟
در پاسخ به این سئوال باید گفت: بنا به گزارش هاى مورخان دختران امام حسین(علیه السلام) پس از درگذشت شوهرانشان از سوى حاکمان بنى امیه مورد خواستگارى قرار می گرفتند و چون آنان از خاندان بنی امیهبر اثر ظلمهایی که می کردند نفرت داشتند از این رو برای اینکه در طعمه آنان قرار نگیرند با افراد دیگری ازدواجمی کردند تا از این رو هم به آنان پاسخ منفى داده باشند و هم از اذیت و آزاری که از سوی حاکمان بنی امیه بر آنان روا داشته می شد بکاهند.(5)
از این رو حضرت سکینه بعد از شهادت عبدالله بن حسن با مصعب بن زبیرکه حاکمکوفه شد ازدواج کرد.(6)
و پس از آنکه مصعب در جنگ با عبدالملک بن مروان کشته شد. عبدالملک بن مروان از سکینه خواستگارى کرد ولى وى نپذیرفت و این باعث کینه دستگاه خلافت مروانى با سکینه شد.(7)
از این رو سکینه پس از مصعب با عبداللَّه بن عثمانبن عبداللَّه بن حکیم بن حزام ازدواج کرد.(8)
و پس از وی نیز با اصبغ بن عبدالعزیز که حاکممصر بود ازدواجکرد و عبدالملک بن مروان وقتى متوجه این ازدواج شد به اصبغ دستور داد تا سکینهرا طلاقدهد. (9)
در نتیجه از منابع تاریخى استفاده مى شود که دستگاه خلافت بنی امیهنقش مهمى در ازدواج های حضرت سکینه داشته است.(10)
پی نوشت:
(1) . بحارالانوار، ج 42، ص 92؛ قوت القلوب، ابوطالب مكى، ج 1، ص 471، دارصادر، بيروت؛ مناقب آل ابى طالب، ج 3، ص 38، منتهى الآمال، محدث قمى، ج 1، ص 231؛ منتخب التواريخ، ملاهاشم، ص 143.
(2) . مستدركات علم الرجال، ج 8، ص 580، شماره 18091.
هر علمی بنا بر فوائدی که دارد دارای اهمیت می باشد علم تاریخ نیز فوائدی دارد که مارا به خواندن آن سفارش کرده اند
1 – مطالعه تاریخ ما را به گذشته باز می گرداند تا کارهای مردمی که از این جهان رفته اند را ببینیم و سخن کسانی را که امروز خاموشند بشنویم و از آن ها درس عبرت بیاموزیم. تاریخ تجربه ی زندگی انسان است که در طول زمان گسترش یافته .همچنین تجربه یکی از مفاهیم کلیدی تاریخ بشمار می اید و چون همه انسان ها در این تجربه شریکند ،کل این تجربه را که در طول بسیاری از نسل ها ادامه می یابد ، تاریخ می نامیم
2– با مطالعه ی تاریخ علت های پیشرفت و سعادت مردان و زنان بزرگ نظیر دانشمندان و هنرمندان را در می یابیم
از طرفی تاریخ ،علم آموختن گذشته برای فهم زمان حال است . زندگی امروزین حاصل کارها و اقدامات مردمان روزگار پیشین و حتی وقایعی است که در گذشته های دور اتفاق افتاده اند و همین امر در آینده نیز ادامه خواهد یافت ، بنابراین شناخت و فهم درست تاریخ به جوامع بشری کمک می کند تا آینده خود را بهتر رقم زده ، از اشتباهات نسل های گذشته پرهیز کنند
3- با مطالعه ی تاریخ با علل شکست و پیروزی ملت ها و اقوام آشنا شده و از آن ها درس عبرت بیاموزیم
از مهمترین فواید تاریخ نقشی است که در تکوین شخصیت آدمی دارد . با مطالعه تاریخ می توان مهارتهائی را که برای زندگی اجتماعی ضرورت دارد آموخت و آموزش تاریخ به مثابه پایه استواری در نظام تعلیم و تربیت کشورها به شمار می رود که جوامع بشری با تکیه بر آن بسیاری از مهارتهای اجتماعی را به نسل های آینده می آموزند.مثلا"دستور نادر افشار جهت کور کردن فرزندش را میتوان مثال روشنی دانست مبنی بر اینکه ناد ر بر خشم خود غلبه نکرد و کاری کرد که پس از چندی پشیمان شد و همین موضوع باعث جنون او شد و عاقبت سرداران خود را به قتل رساند و بالاخره خودش به قتل رسید مثلا آیا جریان کشته شدن قذافی نمی تواند عبرتی برای دیگر جنایتکاران باشد
هر ملتی برای خودتاریخ مشخصی دارد وتاریخ مسلمانان هجرت حضرت محمد از مکه به مدینه را تاریخ خود قرار دادند اما این تاریخ از زمان عمر وبه پیشنهاد حضرت علی (ع) صورت گرفت.
کفش های رنگی …
ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ، ﻳﮏ ﺟﻔﺖ ﮐﻔﺶ ﺧﺮﻳﺪﻡ ﮐﻪ ﺭﻧﮕﺶ ﻗﺸﻨﮓ ﺑﻮﺩ…
ﺍﻣﺎ ﺍﻧﺪکی ﭘﺎﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ.
ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ: ﮐﻤﻲ ﮐﻪ ﺑﮕﺬﺭﺩ،
ﺟﺎﺑﺎﺯﻣﻲ ﮐﻨﺪ .
ﺧﺮﻳﺪﻡ ،
ﭘﻮﺷﻴﺪﻡ ،
ﺧﻴﻠﻲ ﮔﺬﺷﺖ ﺍﻣﺎ ﺟﺎ ﺑﺎﺯﻧﮑﺮﺩ ،
ﻓﻘﻂ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻣﻲ ﺳﺎﺧﺖ .
ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ،
ﺑﻬﺮ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻧﮕﻲ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ،
ﺩﺭﻣﺴﻴﺮﻫﺎﻱ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﻲ ﭘﻮﺷﻢ .
ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮﻫﺎﻱ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻫﻢ ، ﭘﺎﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ.
ﻣﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ .
ﮐﻔﺸﯽ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢﺧﻮﺷﺮﻧﮓ ﺑﻮﺩ ،
ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﯽ ﺧﺮﯾﺪﻡ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺮﯾﺪﻡ ﻭ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ
ﮐﺮﺩﻡ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻧﮕﻬﺶ ﻣﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ .
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺳﺖ ،
ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻧﮕﻬﺶ ﺩﺍﺷﺖ .
ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻃﯽ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻭ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ
ﺣﻤﻠﺶ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﯼ ﺩﻟﺨﻮﺍﻩ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﻮﺩ.
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﮐﺮﺩﻧﺶ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ،
ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩ.
ﺍمرﻭﺯ!!!
ﮐﻔﺶ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ.
خدمات نخودکی اصفهانی
خدمت به خلق
فرزند ایشان نقل می کند :پدرم ، در کلیه ساعات روز و شب، برای رفع حوائج حاجتمندان و درماندگان؛ آماده بودند.روزی عرضه داشتم: خوبست برای مراجعه مردم وقتی مقرر شود.پاسخ داد: پسرم، « لیس عند ربّنا صباح و لا مساء»: آن کس که برای رضای خدا، به خلق خدمت می کند، نباید که وقتی معین کند.پدرم در ابتدای شبها پس از انجام فریضه، به نگارش پاسخ نامه ها و انجام خواسته های مراجعان مشغول و سپس مدتی به مطالعه می پرداخت. از نیمه های شب تا طلوع آفتاب به نماز و ذکر و نوافل و تعقیبات سرگرم بودند. پس از طلوع خورشید اندکی استراحت میکرد و بعد از آن تا ظهر به ملاقات و گفتگو با مراجعان و تهیه و ساخت دارو برای بیماران مینشست و بالاخره عصرها برای تدریس به مدرسه میرفت و پس از آن نیز به پاسخگوئی و رفع نیازمندی محتاجان و گرفتاران مشغول بود و در تمام سال به تفاوت ایام و اختلاف احوال پس از طلوع آفتاب و یا ساعتی بعد از ظهر، استراحتی کوتاه میکرد.
شهادت
امام رضا(ع) پس از هفده سال سکونت در مدینه و تبلیغ دین و ارشاد مردم، با نقشه و حیلۀ مأمون عباسی، راه خراسان را در پیش گرفت. آن حضرت پس از قبول اجباری ولایت عهدی مأمون و گذشت سه سال، در ۵۵ سالگی به دست مأمون خلیفه عباسی به شهادت رسید.
در تعیین سال شهادت امام نقل های مختلفی به ثبت رسیده است. گروهی سال ۲۰۲ هجری قمری را سال شهادت حضرت می دانند[15] و عده ای سال ۲۰۳ هجری قمری را؛ [16] اما مشهور، نظریه دوم است.
در تعیین روز شهادت آن حضرت نیز اتفاق نظر نیست؛ مانند در روز جمعه از ماه رمضان،[17] هفدهم ماه صفر،[18] و آخر ماه صفر.[19]
در میان این نقل ها، نظریه آخر؛ یعنی آخرین روز از ماه صفر، مشهورترین و قابل اعتمادترین نقل است.
بنابراین، مشهورترین و قوی ترین نظریه در تاریخ شهادت آن حضرت، روز جمعه، آخرین روز ماه صفر سال ۲۰۳ هجری قمری است.[20]
فضائل از نگاه بزرگان شیعه، امام رضا(ع) همانند دیگر امامان معصوم(ع)، دارنده تمام کمالات و فضایل اخلاق انسانی در مرتبه اعلی است. به گفتۀ آنان، او آن چنان در قلّه شکوهمند کمال و فضیلت قرار دارد که نه تنها دوستان و پیروانش او را ستوده اند، بلکه دشمنان کینه توز و سرسخت هم به مدح و ستایش او پرداختهاند. درباره اوصاف اخلاقی آن حضرت «ابراهیم بن عباس» می گوید: «هرگز ندیدم که امام رضا(ع) به کسی یک کلمه جفا کند و ندیدم که سخن شخصی را قطع کند و ندیدم که نیازمندی را از درگاه خویش رد کند. او هرگز در حضور افراد تکیه نمیداد و هرگز او را ندیدم که با صدای بلند بخندد، بلکه خنده اش تبسم و لبخند بود. وقتی که کنار سفره می نشست، همه خدمت کاران و غلامان را کنار سفره می نشاند».[21]
خلفای هم عصرامام رضا(ع) در دوران امامت خود با سه تن از حُکّام و خلفای عباسى روبهرو و معاصر بود: هارون الرشید، امین و مأمون.[22]
برای آشنایی بیشتر با زندگی امام هشتم شیعیان(ع)، می توانید به سایت اسلام پدیا، مدخل «امام رضا» مراجعه نمایید.
کسی که برای بخشش گناهانش به زیارت امام حسین (علیه السلام) برود، بخشیده می شود. امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: خداوند متعال فرشتگانی دارد که موکل قبر مطهر حسین بن علی (علیه السلام) می باشند. هنگامیکه شخصی قصد زیارت آن حضرت را می نماید خداوند گناهان او را به این فرشتگان می دهد، وقتی وی قدم به این راه می گذارد گناهان را محو می کنند سپس وقتی قدم بعدی را برداشت حسنات او را دو برابر می نمایند و پیوسته حسنات او را اضافه کرده تا جائیکه بهشت را برای وی واجب می گرداند.
سپس اطرافش را گرفته و تقدیس و تنزیه می نمایند و سپس فرشتگان آسمان را ندا می دهند که زائر حبیب است پس حبیب خدا را تقدیس و تنزیه نمایید. ووقتی زوار غسل زیارت نمودند حضرت رسول ایشان را ندا داده و می فرماید ای مسافرین خدا بشارت باد شما را که با من در بهشت همراه خواهید بود، پس امیر مومنین علی (علیه السلام) ایشان را ندا داده و می فرماید: من ضامنم که حوایج شما را برآورده و در دنیا و آخرت بلاء و محنت را از شما دور نمایم. پس از آن فرشتگان دور ایشان حلقه زده و از راست و چپ آنان را دربر گرفته تا به اهل و خویشاوندان خود بازگردند.
هنگامیکه از نزد قبر مطهر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) برگشتی منادی تو را می خواند که اگر صدا و گفتارش را می شنیدی تمام عمر خود را حاضر بودی نزد قبر مطهر بگذرانی.
منادی می گوید: ای بنده، خوشا به حال تو. همانا غنیمت بردی و سالم برگشتی، تمام گناهان گذشته ات پاک گردید، پس از ابتدا اعمال خویش را شروع کن.
(کامل الزیارات)
- فضیلت زیارت حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام از دیدگاه روایات اهل بیت علیهم السلام تا چه اندازه است؟
در روایات بسیاری بر زیارت آن حضرت تاکید شده، حتی در پاره ای از این روایات، از وجوب و فرض بودن این زیارت یاد شده، تا بدانجا که برخی علماء همچون مرحوم علامه مجلسی و پدر بزرگوارشان به این نظر متمایل شده اند که بر کسی که توانایی انجام زیارت آن حضرت را دارد این زیارت در عمر یک بار واجب است.
در روایات بسیاری، زیارت امام حسین علیه السلام به منزله یک عمره مقبوله دانسته شده و در برخی روایات، ثواب بیشتری برای زیارت امام حسین علیه السلام ذکر شده است.
بنابر روایت معتبری حضرت صادق علیه السلام در سجده پس از نماز خود، برای زائران آن حضرت، که در این راه، مال خود را صرف کرده و بدنهای خویش را به زحمت می اندازند و رنگ صورت هایشان در اثر تابش خورشید برمی گردد، دعا کرده و سلامت ایشان و خانواده هایشان را از درگاه خداوند طلب کرده اند.
- پیاده سفر کردن به کربلا موضوعیت دارد؟
بله، امام حسن و امام حسین علیهما السلام پیاده به مکه می رفتند و این خودش، یک نوع احترام است؛ حتی در روایتی در کتاب بحار الانوار در معجزات امام حسن علیه السلام اشاره شده که آن حضرت در بازگشت از مکه به مدینه، با پای پیاده حرکت می کردند تا بدانجا که پاهای ایشان ورم می کند.
#عاقبت سرهای شهدای کربلا
یزید سرهای مقدس شهدای کربلا را در اختیار امام سجاد قرار دادوکاروان پس از هفت روز در شام به دستور نعمان بن بشیر روانه مدینه شد.
منبع الاستیعاب ابن عبد البر ج4ص 496
تاریخ طبری،ج 5،ص 233
شرطه الخمیس چه کسانی بودند؟
از رزمندگان جان برکف زمان حضرت علی(ع) بودند وعلت نامگذاری این لشگر این بود که لشگر به پنج قسمت مقدمه-ساق- میمنه- میسرهوقلب تقسیم می شدفرمانده اصبغ بن نباته بود واعضای آن عمار -مالک اشتر-محمدبن ابی بکر-ابوسنان انصاری-حبیب بن مظاهر-و….بودند.
منفورترین خانواده در اسلام
اشعث بن قیث بود که خودش در خون امام علی (ع)دست داشت دخترش جعده امام حسن را مسموم وپسرش در شهادت امام حسین شرکت کرد.
پیامبر اکرم (ص) فرمودند:هفتاد هزار نفر از امتم بدون حساب وارد بهشت می شوند علی (ع)پرسید انان کیند ؟پیامبر فرمود انان شیعیان توهستند وتو امام انهایی
معرفی شخصیت عبید الله بن عباس
سردار امام حسن مجتبی بود که شبانه با معاویه مذاکره کرد وبه دشمن پناه داد اینگونه سردارانی باعث شدند امام با معاویه صلح نمایید
#منظور از یابن الطلقاءکه حضرت زینب در مجلس ،یزید را به این نام خطاب کردچه بود؟یعنی بردگان واسیران آزاد شده معاویه به همراه پدرش ابوسفیان ومادرش هند جگر خوار پس از فتح مکه اسلام آوردندوزمانی مکه فتح شد پیامبر در کنار کعبه خطبه خواند وانان را طلقاء خطلاب نمود واز مجازات آنان چشم پوشی نمود.#
حادثه ی عاشورای حسینی را هم ستمگران می خواستند نگذارند باقی بماند زینب نگذاشت دوحرکت عمه ما انجام دادیک حرکت ،حرکت اسارت وبیانات ایشان در شام وحرکت دیگر آمدن به زیارت کربلا در اربعین
بیانات رهبری
چرا یزید به حیوانات علاقه داشت؟
زید فرزند معاویه ومادرش میسون بود وقتی مادرش با معاویه ازدواج کردنتوانست دمشق را تحمل کند واز معاویه جدا شد وبه صحرا رفت وچون مادرش از قبایل حوارین بودوسابقه مسیحیت داشتند وبعداز اسلام هم همگی ایمان نیاوردندویزید وارد چنین قبیله ای شده بودپس به همین دلیل از مسیحیان الگو گرفت وعلاقه به حیوان وشراب خواری ورقص وغنا جزء طبیعت وجودی وی در امد
اگر می خواهی خوب زندگی کنی نگاهت را عوض کن به دور نگاه کن وبه عاقبت زندگی بیندیش وهرشب سوره واقعه را بخوان
اخلاق شوهر نسبت به همسر
اظهار محبت بیشتر: ایمان بیشتر
1- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«کلما ازداد العبد ایمانا ازداد حبا للنسآء (1) ; هر چه ایمان بنده زیاد شود، محبت [وی] به زن ها نیز زیاد می شود .»
دوستدار اهل بیت علیهم السلام دوستدار همسر است
2- امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«کل من اشتد لنا حبا اشتد للنساء حبا (2) ; هر کس بیشتر دوستدار ما (خاندان عصمت و طهارت) باشد، به زن ها (همسرش) نیز بیشتر دوستی می کند .»
صفای زندگی اینجاست، اینجا
3- حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:
«فدارها علی کل حال واحسن الصحبة لها فیصفو عیشک (3) ; همیشه با همسرت مدارا کن، و با او به نیکی همنشینی کن تا زندگیت باصفا شود .»
از تکبر و خشونت بپرهیز
4- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«خیر الرجال من امتی الذین لایتطاولون علی اهلیهم و یحنون علیهم ولا یظلمونهم (4) ; بهترین مردان امت من، آن کسانی هستند که نسبت به خانواده خود خشن و متکبر نباشند و بر آنان ترحم و نوازش کنند و به آنان آزار نرسانند .»
سیلی، هرگز!
5- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«فای رجل لطم امراته لطمة، امرالله عزوجل مالک خازن النیران فیلطمه علی حر وجهه سبعین لطمة فی نار جهنم (5) ; هر کس به صورت زنش سیلی بزند، خداوند به آتشبان جهنم دستور می دهد تا در آتش جهنم هفتاد سیلی بر صورت او بزند .»
من تو را دوست دارم
6- پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«قول الرجل للمراة انی احبک لا یذهب من قلبها ابدا (6) ; این گفتار مرد به همسرش که «من تو را دوست دارم » ، هرگز از قلب زن بیرون نمی رود.»
لف : شاخصه هاي اخلاقي يك طلبه از جهت انگيزه و هدف:
1. يكي از شاخصه هاي مهم اخلاقي جوينده علم و دانش از منظر اسلام اين است كه داراي انگيزه الهي بوده و با انگيزه كسب منافع دنيايي بدنبال علم نمي رود .
2. هدف دانشجو از كسب علم جاه طلبى ، شهرت ، فخر فروشي و برتري طلبي نمي باشد .
ب : مختصات اخلاقي و رفتاري طلبه در حوزه فردي:
1. يك طالب علم از منظر اسلام مقيد به وظائف و شعائر دينى مي باشد و در اين زمينه كوتاهي نمي نمايد .
2.ضرورت توجه به قرآن كريم به عنوان نخستين و اساسى ترين ماده درسي هر طلبه
3.اهتمام و مطالعه احاديث معصومين عليهم السلام به عنوان بهترين علوم .
4.طالب علم همراه با كسب علم در مسير پالايش دل از رذائل اخلاقى نيز كوشش مي كند.
5. همواره با توكل به خدا در مسير علم آموزي قدم مي گذارد .
6.يك طلبه موفق، داراي حسن خلق و فروتنى مي باشد .
7.از ديگر شاخصه هاي اخلاقي طلبه اين است كه داراي عفت نفس مي باشد .
8.بلند همتي از ديگر مختصات اخلاقي يك طلبه مي باشد .
9. طلبه فرصتهاى زندگانى را به نحو احسن غنيمت مي شمرد .
10.طلبه موفق از معاشرت با افرادي كه وي را از مسير تحصيل علم و تهذيب اخلاق دور مي كنند پرهيز مي نمايد .
11. رعايت نظافت و پاكيزگى
12. برخورداري از آراستگي ظاهر
ج : شاخصه هاي اخلاقي طلبه در نحوه علم آموزي:
1. طلبه داراي پويايي و تحرك علمي مي باشد .
2. برنامه ريزى منظم و دقيق براي تمامي ساعات شبانه روزى
3.انتخاب رشته تحصيلي تخصصي او اگر غير از فقه و اصول به علم ديگري گرايش دارد بر اساس اهميت و جايگاه آن علم، علاقه و فهم و استعداد وي و نياز جامعه مي باشد .
4. مداومت و استمرار در مسير علم آموزي
5.خستگي ناپذير بودن يك طلبه در كسب علم
6. خوددارى از مجادله و ستيزه جوئى در طرح مباحث علمي
7. تسليم بودن در برابر حق
8. پرسش و پرسشگري از مهمترين شاخصه هاي طلبه مي باشد .
9. ضبط و نگارش مطالب علمي
10. رعايت انضباط و حضور مستمر در كلاسهاي درس
11. دقت و بررسى مطالعات و محفوظات و منابع آن ها خود را براي حضور در كلاس درس و فراگرفتن علم از لحاظ روحى و ذهنى آماده مي نمايد .
د : شاخصه هاي اخلاقي طلبه در محضر استاد:
1. از آنجا كه جايگاه استاد در اسلام بسيار مهم و رفيع مي باشد تا حدي كه به عنوان پدر معنوي انسان مطرح گريده لذا طلبه از ديدگاه اسلام پاي كرسي هر استادي زانو نمي زند بلكه بر اساس معيارهاي مشخصي كه در دين اسلام مطرح گرديده به دنبال استادي مي گردد كه در خور چنين شان و جايگاهي باشد تا بتواند روح و عقل وفكر خود را همچون زميني مستعد در اختيار او بگذارد و استاد شايسته نيز در اين زمين بجاي پرورش علفهاي هرز درختاني بارور را به ثمر رساند .
2. تواضع و فروتنى در برابر استاد
3.طلبه از منظر اسلام از استاد خود همواره به احترام ياد مي كند
26. شهید سوال قبر ندارد
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
من لقی العدوّ فصبر حتّی یقتل او یغلب لم یفتن فی قبره.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود :
هر کس رو در روی دشمن قرار گرفت((با دشمن درگیر شد)) و استقامت کرد تا کشته و یا پیروز شد، در قبر مورد آزمایش قرار نمی گیرد((از او سوال نمی شود)).
کنز المعال، ج4، ص313، حدیث10662
27.آثار شهادت
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
یعطی الشّهید ستّ خصال عند اوّل قطره من دمه :
یکفّر عنه کلّ خطیئه ویری مقعده من الجنه و یزوّج من حور العین و یؤمّن من الفزع الاکبر و من عذاب القبر و یحلّی حلّه الایمان.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود :
1-با اولین قطره خون او تمام گناهانش بخشیده می شود.
2-جایگاه خود را در بهشت می بیند.
3-از حوریان با او ازدواج می کنند.
سیاستگذاری حکومتی امام علی (ع)
1-گشودن بیت المال به روی مردم وتقسیم عادلانه2- عزل کارگزاران عثمان3-
ارسال نمایندگان خویش به مناطق مختلف
مباحث مطرح شده توسط حضرت زهرا در خطبه
1-توحید2-ذکر دوازده ویژگی قران3-تاکید برارتباط نبوت وامامت4-اشاره به دوران جاهلی5-توجه به خطر منافقین6- دفاع از فدک7- استمداد از انصار برای باز پس گیری حق علی (ع)
گسترش تشیع در زمان عباسیان
1-پراکندگی شیعیان در دورترین نقاط سرزمین های اسلامی
2-نفوذ شیعیان در دستگاه خلافت وقضاوت
3-مهاجرت سادات وعلویان به سرزمین های اسلامی
صفات وملکات اخلاقی درقرآن
برای مطالعه صفات خوب و بد در قرآن کریم باید داستان انبیا را مطالعه نمود. برای مطالعه هرفضیلت بایستی ضد آن یعنی رذیلت مربوط را نیز توامان نگریست تا بهتر بتوانیم با محاسن و مفاسد آنها آشنا شویم. در قرآن کریم از ۲۹ صفت خوب و بد یاد نموده است.
۱-تکبر و تواضع
تکبر یا استکبار یعنی انسان خود را برتر از دیگری بداند و عکس آن تذلل و خواریست یعنی تن به هرکاری داده و شخصیت خود را ضایع کند و هر دو اینها مذموم است حد وسط ان دو تواضع و فروتنی است.
۲-طمع و قناعت
حرص از شدت تمایل به چیزی است که موجب دلباختگی به مواهب مادی میشود. در مقابل تنبلی به معنای کناره گیری ازدنیا و توسل به تکدی و گدائیست. حد وسط ان دو قناعت است یعنی تمایل طبیعی و متوازن به دنیا.
۳-حب الدنیا- اعتزال- دنیادوستی
حب دنیا که ریشه درحرص دارد همان دنیاپرستی است و مذموم. بیزاری از دنیا نیز مذموم است چه دنیا مزرعه آخرتست. حد وسط ان دو دنیادوستی و خداپرستی است
۴-حسد- نصح
حسد آرزوی زوال نعمت از دیگریست. در مقابل نصح یا خیرخواهی است که ادمی طالب بقآ یا افزونی نعمت برای دیگریست.
با همسر عصبانی و بداخلاق چگونه می توان زندگی کرد؟
در جوامع پرهیاهوی امروزی در اغلب افراد رفتارهای پرخاشگر و ستیزه جو مشاهده می شود و درصد بالایی از مردم عصبی بوده و بر سر هر موضوع ناراحت کننده ای هرچند کوچک به بحث و مشاجره با دیگران می پردازند.همسر عصبانی
زندگی با آدم خشمگین و عصبانی مثل این است که همیشه نزدیک یک کوه آتشفشان فعال باشید. همیشه چیزی وجود دارد که او را عصبانی کند و خشم اش را نثارتان کند. این توصیف زنی است که سال ها با مردی عصبانی و همیشه خشمگین زندگی کرده است. خشم مهار نشده به نظر شباهت زیادی به آتش فشان دارد چون قدرت تخریب اش زیاد است اما این فقط یک شباهت ظاهری است چون در حالی که این خشم وجود دارد اما شما می توانید برای آن کاری انجام بدهید.
ابتدا از مهارت های کنترل و مدیریت خشم استفاده می کنید و در بدترین شرایط رابطه را ترک خواهید کرد. قدرت انتخاب، اراده و آزادی عمل باعث می شود بتوانید خیلی چیزها را در این رابطه تغییر بدهید حتی اگر این تغییر چیزی ناامیدکننده مثل ترک زندگی زناشویی باشد.
فضیلت و اعمال شب قدر
از پيامبر گرامي اسلام (ص) نيز نقل است: از خداوند به دور باد و نفرين بر كسي كه به شب قدر برسد و زنده باشد، اما آمرزيده نشود.
“انس بن مالك” از پيامبر (ص) نقل كرده كه فرمودند: ماه مبارك به شما رو آورده است و در اين ماه شبي است كه برتر از هزار ماه است و هر كس از فيض شب قدر محروم گردد، از تمام خيرات بينصيب مانده است و محروم نميماند از بركات شب قدر، مگر كسي كه خويشتن را محروم كرده است.
از امام باقر (ع) نيز درباره به وجود آمدن شب قدر نقل است: كه اگر خداوند كارهاي مؤمنان را چند برابر نكند به سر حد كمال نميرسند، اما از راه لطف كارهاي نيكوي آنها را چند برابر ميفرمايد تا كاستي هايشان جبران شود.
بر اين اساس، راز سعادتمند شدن انسانها در شب قدر، عمل اختياري صالحي است كه با عنايت خداوند، بركت يافته و چند برابر ميشود.
روزه از جهت حکم تکلیفی به واجب، مستحب، حرام و مکروه تقسیم شده است.
← روزه واجب
روزههای واجب عبارتند از: روزه ماه رمضان؛ روزه قضای ماه رمضان؛ روزه کفّاره؛ روزه سومین روز اعتکاف؛ روزه نذر، عهد و یمین؛ روزه ای که به سبب شرط ضمن عقد لازم یا اجاره یا مانند آن بر انسان واجب شده است و روزه پسر بزرگتر برای پدر و مادر. [۱] [۲] [۳]
← روزه مستحب
روزه مستحب سه نوع است؛
←← استحباب به جهت عنوان اولی
بدین معنا که روزه به خودی خود امری راجح و محبوب خدای متعال است، مانند روزه تمامی ایّام سال، جز روزهایی که روزه در آنها حرام است؛
←← اسحباب جهت سببی خاص
مانند روزه برای طلب باران؛
←← استحباب به جهت زمانی خاص
مانند روزه سه روز در هر ماه- که بنابر قول مشهور، پنج شنبه اوّل و آخر و چهارشنبه اوّل دهه دوم ماه است؛ روزهای سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم هر ماه (ایّام البیض) بنابر قول مشهور؛ روز میلاد رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله (هفده یا دوازدهم ربیع الاوّل)؛ روز عید غدیر (هیجدهم ذیحجه)؛ روز مبعث (۲۷ رجب)؛ روز دحو الارض (۲۵ ذیقعده)؛ روز عرفه برای کسی که روزه گرفتن موجب ضعف وی در دعا نمیشود؛ هر پنج شنبه و جمعه یا جمعه تنها؛ اوّل ذیحجه، بلکه اوّل تا نهم آن؛ روز نوروز؛ روزه همه ماه رجب و شعبان؛ روزههای اوّل، سوم و هفتم محرّم، بیست و نهم ذیقعده؛ چهارم تا نهم شوّال و نیمه جمادی الاولی. [۴]
← روزه حرام
روزههای حرام عبارتند از: روزه عید فطر و قربان؛ روزه ایّام تشریق برای کسی که در منی حضور دارد؛ روزه یوم الشک (روز مردد بین آخر شعبان و اوّل رمضان) به نیّت ماه رمضان؛ روزه سکوت؛ روزه وصال؛ روزه وفا به نذر معصیت جهت شکر؛ روزه مستحب زوجه در صورت منافات داشتن با حق زوج یا عدم اذن زوج و یا نهی او، بنابر اختلاف اقوال؛ روزه مستحب فرزند، در صورتی که موجب آزار پدر و مادر گردد؛ روزه بیمار و هر کسی که روزه برایش زیان دارد؛ روزه واجب در حال سفر؛ روزه مستحب برده در صورت تنافی با حق مولا و روزه دهر. [۵]
← روزه مکروه
مراد از کراهت در عمل عبادی کم بودن ثواب آن یا مزاحم بودن با عملی افضل و ارجح از آن میباشد، مانند روزه روز عاشورا؛ روز عرفه برای کسی که بیم ضعف از دعا دارد؛ روزه مستحب مهمان بدون اذن میزبان، بنابر قول برخی. بعضی آن را بدون اذن یا با نهی میزبان، صحیح ندانستهاند؛ روزه فرزند بدون اذن پدر به قول برخی. بعضی در صورت عدم اذن یا نهی، آن را صحیح ندانستهاند؛ روزه مستحب برای کسی که به طعامی دعوت شده و روزه استحبابی در سفر به قول جمعی، جز روزه سه روز در مدینه جهت برآمدن حاجت. [۶]
افطارى و صدقه دادن
قال الباقر علیه السلام:
یا سدیر، هل تدرى اى لیال هذه؟ فقال له نعم. جعلت فداك ان هذه لیالى شهر رمضان فما ذاك؟ فقال له اتقدر على ان تعتق كل لیلة من هذه اللیالى عشر رقاب من ولد اسمعیل؟ فقال له سدیر بابى انت و امى لا یبلغ مالى ذاك، فما زال ینقص حتى بلغ به رقبة واحدة فى كل ذلك یقول: «لا اقدر علیه فقال له: افما تقدر ان تفطر فى كل لیلة رجلا مسلما؟ فقال له: بلى و عشرة فقال له (علیه السلام):
فذاك الذى اردت یا سدیر، ان افطارك اخاك المسلم یعدل عتق رقبة من ولد اسماعیل علیه السلام. (6)
اى سدیر! آیا مى دانى چه شبهایى است این شبها؟ سدیر گفت:
بلى فدایت گردم این شبها، شبهاى ماه رمضان است، مگر این شبها چگونه است؟ امام علیه السلام فرمودند: آیا قدرت دارى هر شب از این شبها ده بنده از فرزندان اسماعیل (ع) را آزاد كنى؟ پس سدیر عرض كرد: پدر و مادرم به فدایت، ثروتم كفاف نمى دهد، پس امام پیوسته تعداد بنده ها را كم كرد، تا رسید به یكى در تمام این ماه، سدیر گفت: قدرت ندارم پس امام به او فرمود: آیا قدرت ندارى هر شب یك مسلمان روزه دارى را افطار دهى؟ سدیر عرض كرد: بلى تا ده نفر را هم مى توانم افطارى بدهم، پس امام به او فرمود:
اى سدیر همان است كه اراده كردى یعنى با افطارى دادن ده روزه دار به ثواب عتق و آزاد كردن ده بنده از اولاد اسماعیل (ع) نایل مى گردى.
حدیث اول :
من أحب لله و أبغض لله و أعطي لله فهو ممن كمل إيمانه .
امام جعفر صادق (ع) : هر كه براي خدا دوست دارد و براي خدا دشمن دارد و براي خدا عطاء كند ، از كساني است كه ايمانش كامل است .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 189
حدیث دوم :
ان المسلمين يلتقيان ، فافضلهما أشدهما حبا لصاحبه .
امام جعفر صادق (ع) : از دو مسلمان كه به هم برخورد مي كند آن كه ديگري را بيشتر دوست دارد بهتر است .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 193
* آنچه در مورد انتخابات من عرض میکنم این است که در امر انتخابات مُرّ قانون باید عمل بشود؛ مُرّ قانون باید عمل بشود. نتیجهی انتخابات ملّت هرچه شد، این معتبر است، این قانون است. بنده در انتخاباتها دخالت نمیکنم؛ هیچوقت به مردم نگفتهام و نمیگویم این کس را انتخاب کنید، آن کس را انتخاب نکنید. فقط یک جا بنده دخالت میکنم و آن جایی است که کسانی بخواهند در مقابل رأی مردم و انتخاب مردم بِایستند و با مزاحمت در مقابل رأی مردم، رأی مردم را بشکنند. هرکس بخواهد با نتیجهی آراء ملّت دربیفتد، بنده در مقابلش میایستم. در سالهای گذشته و انتخاباتهای گذشته هم همینجور بوده؛ در سال ۷۶ در سال ۸۴ در سال ۸۸ در سال ۹۲؛ بعضی مقابل چشم مردم بوده و مردم مطّلع شدهاند؛ بعضی را هم مردم مطّلع نشدهاند امّا این حقیر در جریان قرار گرفتهام. در همهی این سالهایی که شمردم، کسانی بودند که میخواستند در مقابل انتخابات بِایستند؛ که در سال ۸۸ آشکار شد و آمدند در میدان اردوکشی کردند، و در آن سالهای دیگر جور دیگری [بود]. در همهی این سالها بنده ایستادم و گفتم نتیجهی انتخابات مردم هرچه هست باید تحقّق پیدا کند؛ این آنجایی است که من در امر انتخابات دخالت میکنم و در مقابل مخالفین و معارضین انتخابات میایستم؛ امّا در بقیّهی امور دیگر نه، باید مُرّ قانون عمل بشود؛ مردم تشخیص بدهند و حرکت کنند
در زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) منتظران آن حضرت چه وظایفى بر عهده دارند؟
در تفكر شیعى انتظار موعود به عنوان یك اصل مسلّم پذیرفته شده، و از آن به عنوان برترین اعمال یاد شده و تأكید شده است كه منتظر فرج باشید و از رحمت خدا مأیوس نباشید (به جهت طولانى شدن غیبت) چرا كه بهترین اعمال در پیش خداوند انتظار فرج است.
از بررسى اخبار و روایات معصومین(علیهم السلام)وظایفى چند در عصر غیبت براى منتظران استفاده مى شود:
1 ـ شناخت حجت خدا و امام زمان (علیه السلام): مهم ترین وظیفه ى یك فرد منتظر تلاش براى كسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام زمان (علیه السلام) است; چرا كه انسان بدون شناخت امام و منزلت او نمى تواند وظیفه ى خود را در رابطه ى با او تشخیص دهد. در روایت آمده است: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة». «هر كس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.»
2 ـ تهذیب نفس و كسب فضایل اخلاقى (خود سازى فردى): منتظر واقعى همیشه در صدد كسب فضایل اخلاقى و آراسته شدن به صفات خوب انسانى است.
3 ـ تلاش براى اصلاح جامعه (خود سازى اجتماعى): تلاش براى برطرف كردن مفاسد اجتماعى از طریق امر به معروف و نهى از منكر و اهتمام براى تربیت نسل مهذّب و كارا و خلاصه آماده سازى زمینه براى ظهور امام زمان (علیه السلام)یكى از وظایف منتظر واقعى است، چون تا زمینه ى ظهور فراهم نگردد امكان ظهور امام زمان (علیه السلام)میسر نخواهد شد.
4 ـ كسب آمادگى هاى فكرى و فرهنگى و نظامى براى یارى امام زمان (علیه السلام): چرا كه آن حضرت پس از قیام به یارانى نیاز دارند كه حداقل در یكى از عرصه ها بتواند مفید واقع گردد.
5ـ توبه از گناهان
6 ـ اطاعت و پیروى از نایبان امام زمان (علیه السلام): همان طور كه مى دانیم در زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) مردم موظفند در تمام كارها و حوادث، به توصیه ى ائمه ى اطهار(علیهم السلام)بویژه امام زمان (علیه السلام) به فقهاى جامع الشرایط ـ كه نواب عام آن حضرت هستند ـ مراجعه كنند و به احكامى كه آن ها طبق موازین شرعى صادر مى كنند، عمل نمایند.
7 ـ دعا براى سلامتى امام زمان (علیه السلام) و تعجیل فرج ایشان: منتظر واقعى در هر صبح و شام با خلوص نیت از پیشگاه خداى مهربان سلامتى و ظهور امام زمان (علیه السلام)را درخواست مى نماید.
8 ـ صدقه دادن براى سلامتى امام زمان (علیه السلام)
9 ـ انجام اعمال عبادى مانند خواندن نماز و قرآن، زیارت نمودن به نیابت از امام زمان (علیه السلام)
10 ـ توجه به اماكنى كه مورد عنایت امام زمان (علیه السلام) است نظیر مشاهد مشرفه، مسجد سهله، مسجد جمكران و …
انتخابات از زمان یونان باستان، روم باستان و در طول قرون وسطی برای انتخاب رهبرانی چون امپراتور روم مقدس و پاپ برگزار میشده است.[۱]
در دورهٔ ودایی در هند، راجای یک گانا («رئیس» یک «سازمان قبیلهای») توسط گانا انتخاب میشد. راجا به طبقهٔ کشاتریا وارنا (طبقهٔ جنگاوران) تعلق داشت و معمولاً پسر راجای پیشین بود. با این حال این اعضای گانا بودند که حرف آخر را در مورد انتخاب وی میزدند.[۴] یکی از شاهان امپراتوری پالا به نام شاه گوپالا (که از دههٔ ۷۵۰ تا ۷۷۰ میلادی حکومت کرد) در دوران قرون وسطی در بنگال توسط گروهی از رؤسای قبایل فئودال انتخاب شد. چنین انتخاباتهایی در جوامع آن دوران معمول بود.[۵][۶] در امپراتوری چولا حدود سال ۹۲۰ میلادی در شهر اوثیرامرور (تامیل نادو امروزی) از برگهای نخل برای انتخاب اعضای کمیتهٔ روستا استفاده میشد. این برگها که نام نامزدها روی آنها نوشته شده بود داخل یک ظرف گلی گذاشته میشدند. سپس از پسری جوان خواسته میشد تا به تعداد سمتهای باقیمانده، از ظرف برگ در آورَد. این روش نظام کوداوُلای نام داشت.[۷][۸]
اعراب باستان نیز برای انتخاب خلیفه از نوعی انتخابات استفاده میکردند. برای مثال عثمان و علی در قرون وسطی اولیه با همین روش انتخاب شدند.[۹]
انتخابات امروزی که شامل گزینش همگانیِ مقامات رسمی دولتی است تا سدهٔ هفدهم میلادی که اندیشهٔ دولت نیابتی در شمال آمریکا و اروپا شکل گرفت ایجاد نشده بود.
ولادت حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان
روز جوان روزی است که در تقویم کشورهای مختلف برای جوانان نامگذاری شدهاست.در کشور عزیزمان ایران ۱۱ شعبان ،روز میلاد حضرت علیاکبر فرزند امام حسین (ع) ، بعنوان روز جوان و در کشورهای دیگر روز ۲۱ آگوست توسط سازمان ملل بعنوان روز جوان در نظر گرفته شدهاست.
——————————
روز جوانی یا روز جوان
من جوانم. او جوان است. ما جوانیم. یا: من در میان جوانانم. او در میان جوانان است. ما در میان جوانانیم. جوانان در دبیرستان، در دانشگاه. جوانان در بازار، در مسجد. جوانان روی سكوهای استادیوم. جوانان در مطبوعات، جوانان خواننده مطبوعات. جوانان مخاطب پیام ها، جوانان صادر كننده پیام ها. جوانان در شهر، جوانان در روستا. جوانان اینجا، جوانان آنجا، جوانان همه جا.
امروز روز جوان، فردا روز جوان و هر روز دیگری روز جوان. اعلام یک روز به عنوان روز جوان فقط گریزی است برای خالی نبودن عریضه طولانی عنوان روزها. وگرنه چه روزی را به یاد داری كه روز جوان نباشد. كدام سازمان و نهاد و وزارتخانه ای را سراغ داری كه با جوان سروكار نداشته باشد. از سیاست و اقتصاد گرفته تا فرهنگ و اجتماع، همه چیز در این كشور آكنده از جوانان است.
در سرزمین جوانی، جوانی كردن و جوان ماندن سخت است وگرنه هركسی پس از نوجوانی ، لاجرم جوانی است برنا. مسئله این است جوانی كردن.
علی اکبر در ۱۱ شعبان سال ۳۳ق در مدینه به دنیا آمد. پدرش امام حسین(ع) و مادرش لیلی بنت ابی مرة نام دارد.[۱] گزارشهای تاریخی، لقب وی را اکبر و کنیهاش را ابوالحسن نگاشتهاند.[۲] اما شیخ مفید لقبش را اصغر گفته است.[۳]
در مورد برخی از جنبههای زندگی علی اکبر، اختلافاتی وجود دارد. برخی از نسبشناسان و تاریخدانان، او را بزرگترین فرزند امام حسین(ع) گزارش کرده[۴] و برخی دیگر وی را کوچکتر از امام سجاد(ع) دانستهاند.[۵] همچنین در مورد ازدواج و فرزندان وی نیز اختلاف وجود دارد. برخی با استناد به عبارتی از زیارتنامه وی، او را صاحب همسر و فرزند میدانند.[۶] شیخ کلینی در فروع کافی حدیثی از امام رضا(ع) نقل کرده که حکایت از ازدواج حضرت علی اکبر(ع) با یک کنیز و داشتن فرزندی به نام حسن دارد. در مقابل گروهی از علمای انساب و محققان تصریح کردهاند که از وی فرزندی نمانده و نسل امام حسین(ع) تنها از طریق امام سجاد(ع) ادامه پیدا کرده است.[۷]
علی اکبر در ۱۰ محرم سال ۶۱ قمری در واقعه عاشورا به همراه پدر و بسیاری از بنی هاشم به شهادت رسید[۸] و در کنار امام حسین(ع) در کربلا به خاک سپرده شد.
*فضیلت ماه شعبان
شعبان ماه بسیار شریفى است و به حضرت سید انبیاء صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَآله منسوب است و آن حضرت این ماه را روزه مىگرفت و به ماه رمضان وصل مىکرد و مىفرمود: شعبان، ماه من است هر که یک روز از ماه مرا روزه بگیرد، بهشت برای او واجب میشود و از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده است که چون ماه شعبان فرا میرسید، امام زین العابدین علیهالسلام اصحاب خود را جمع مىکرد و مىفرمود، اى اصحاب من مىدانید این چه ماهى است؟ این ماه شعبان است.
حضرت رسول صلى الله علیه وآله مىفرمود: شعبان ماه من است، پس در این ماه براى جلب محبت پیغمبر خود و براى تقرّب به سوى پروردگار خود روزه بدارید، به حقّ آن خدایى که جان علىّ بن الحسین به دست قدرت اوست، سوگند یاد مىکنم که از پدرم حسین بن على علیهماالسلام شنیدم که فرمود، شنیدم از امیرالمؤمنین علیه السلام که هر که روزه بگیرد در ماه شعبان، براى جلب محبّت پیغمبر خدا و تقرّب به سوى خدا؛ خداوند او را دوست میدارد و در روز قیامت کرامت خود را نصیب او میگرداند و بهشت را براى او واجب میکند
سپس امام صادق علیه السلام چنین گفت: امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمود: از هنگامی که شنیدم منادی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در ماه شعبان ندا داد، روزه شعبان از من فوت نشد و تا زمانی که زنده هستم، به خواست خداوند از من فوت نخواهد شد.
*فضیلت ماه شعبان
شعبان ماه بسیار شریفى است و به حضرت سید انبیاء صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَآله منسوب است و آن حضرت این ماه را روزه مىگرفت و به ماه رمضان وصل مىکرد و مىفرمود: شعبان، ماه من است هر که یک روز از ماه مرا روزه بگیرد، بهشت برای او واجب میشود و از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده است که چون ماه شعبان فرا میرسید، امام زین العابدین علیهالسلام اصحاب خود را جمع مىکرد و مىفرمود، اى اصحاب من مىدانید این چه ماهى است؟ این ماه شعبان است.
حضرت رسول صلى الله علیه وآله مىفرمود: شعبان ماه من است، پس در این ماه براى جلب محبت پیغمبر خود و براى تقرّب به سوى پروردگار خود روزه بدارید، به حقّ آن خدایى که جان علىّ بن الحسین به دست قدرت اوست، سوگند یاد مىکنم که از پدرم حسین بن على علیهماالسلام شنیدم که فرمود، شنیدم از امیرالمؤمنین علیه السلام که هر که روزه بگیرد در ماه شعبان، براى جلب محبّت پیغمبر خدا و تقرّب به سوى خدا؛ خداوند او را دوست میدارد و در روز قیامت کرامت خود را نصیب او میگرداند و بهشت را براى او واجب میکند
اور شیعیان
بر اساس باور شیعیان، محمد مصطفی در روز ۲۷ رجب عام الفیل، سال ۱۳ پیش از هجرت پیامبر اسلام مبعوث شد. شیعیان این روز را جشن میگیرند و در روایات اسلامی اعمال مستحبی برای روز مبعث پیش بینی شدهاست. دعا، نماز و غسل مستحب از اعمال این روز است.
باور اهل سنت
در نزد اهل سنت تاریخ دقیق بعثت پیامبر مشخص نیز ولی بعضی معتقدند که این واقعه در شب ۲۱ ماه رمضان بوده است. به دلیل نامعلوم بودن تاریخ، مبعث نزد اهل سنت جشن گرفته نمیشود.
پيامبر صلي الله عليه و آله : … وَ ما يَمْنَعُكَ أنْ تُحِبَّ أنْ تَعيشَ حَميدا وَ تَموتَ سَعيدا و اِنّما بُعِثْتُعَلى تَمامِ مَحاسِنَ الأخْلاقِ؛
چه چيزى مانع توست كه زندگى پسنديده و مرگ با سعادت را داشته باشى، چرا كهمن براى كامل نمودن اخلاق زيبا مبعوث شده ام. [مجمع الزوائد، ج ۸ ، ص ۲۳]
ا
ابوطالب عموی پیامبر
بسیاری روایات تاریخی اهل سنت بر این نکته تأکید دارد که ابوطالب با وجود پشتیبانی از محمد، هرگز به اسلام ایمان نیاوردهاست و برخی منابع اهل سنت بر ایمان و اسلام وی تأکید دارد اما شیعیان با اقامه دلایل متعدد و متیقن معتقدند که ابوطالب اسلام آورد
البته شیعیان با توجه به اعتقادی که دارند که همهٔ پدران ۱۴ معصوم یکتاپرست بودهاند،بوطالب را بااحتمال حجت خدا پیش از پیغمبر اسلام و بهیقین مسلمان میدانند. در حدیثهای فراوان و با دلیلهای فراوان شیعه او را مسلمانی والاتراز میداند. مثلاً این حدیث امام باقر:
از علی محمد باقر آوردهاند که از وی در این باره پرسیدند که مردم میگفتند ابوطالب در ضحضاحی (؟) از آتش است پس پاسخ گفت که «اگر ایمان ابوطالب را در پلهٔ ترازو ایمان این مردم را در پلهٔ دیگر میگذاشتند، به درستی ایمانش میچربید.» سپس گفت: «آیا نمیدانستید که علی در زندگانیاش میفرمود که ازسوی عبدالله و پدرش ابوطالب به حج روند سپس در وصیتش به حج از سوی ایشان سفارش کرد؟»
غزوه خَیْبَر از غزوات پیامبر اکرم(ص) برابر یهودیان منطقه خیبر که در ماه محرم سال هفتم هجری آغاز شد و در ماه صفر با پیروزی مسلمانان پایان یافت.
شکلگیری این جنگ به این سبب بود که یهودیان خیبر به یهودیان اخراجشده از مدینه پناه دادند و برخی از قبایل عرب را برای جنگ با مسلمانان تحریک کردند. مسلمانان در این جنگ پیروز شدند و بنابر صلحنامهای قرار شد جنگجویان یهودی با زن و فرزند منطقه خیبر را ترک کنند. اما به درخواست دوباره یهودیان، پیامبر به آنان اجازه داد در منطقه خیبر بمانند و زراعت کنند و نیمی از محصول را بردارند.
رشادتهای حضرت علی (ع) در فتح برخی قلعههای خیبر، از نکات مهم این غزوه است.
خطبه اول در این خطبه علی علیه السلام ضمن ستایش خداوند درباره اغاز افرینش اسمان وزمین وادم سخن رانده وبدان که مردم درباره اغاز وچگونگی افرینش ادمی اختلاف عقیده دارند
ماجرای مرگ ابراهیم فرزند پیامبر اکرم (ص)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در سال ششم هجرت، نمایندگانی را به کشورهای خارجی، از جمله مصر فرستاد.
حاکم مصر هر چند دعوت پیامبر را نپذیرفت، ولی همراه پاسخ نامهاش، هدایایی از جمله کنیزی به نام ماریه برای پیامبر فرستاد. این کنیز بعدها افتخار همسری پیامبر را پیدا کرد و فرزندی برای رسول خدا آورد که پیامبر نامش را ابراهیم گذاشت.
پیامبر به شدت به ابراهیم علاقه مند بود ولی ابراهیم در 18 ماهگی بیمار شد و از دنیا رفت.
پیامبر در مرگ او به شدت غصهدار شد و در سوگ او چنین فرمود:« ای ابراهیم، کاری از ما برای تو ساخته نیست. تقدیر الهی برگشت پذیر نیست. چشم پدرت در مرگ تو گریان و دلش محزون و غمگین است، ولی هرگز سخنی که مایه خشم خداست، بر زبان جاری نمیسازد. اگر وعده صادق و حتمی خدا نبود که ما نیز به دنبال تو خواهیم آمد، در فراقت بیش از این گریه می کردم و محزون میشدم.»
آنگاه پیامبر خدا به علی علیه السلام دستور داد بدن ابراهیم را غسل دهد و کفن کند. ابراهیم در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
و چون برخى به آن حضرت اعتراض کردند که اى رسول خدا مگر تو ما را از گریه نهى نکردى؟فرمود: نه، من نگفتم در مرگ عزیزانتان گریه نکنید، زیرا گریه نشانه ترحم و مهربانى است و کسى که دلش به حال دیگران نسوزد و مهر و محبت نداشته باشد مورد رحمت الهى قرار نخواهد گرفت.
آنچه من گفتهام این است که در سوگ و فقدان عزیزان خود فریاد نزنید و صورت خود را مخراشید و گریبان چاک نزنید و از سخنانى که نشانه اعتراض و نارضایتى از است خوددارى کنید.
در تواریخ آمده است: در آن روز که ابراهیم از دنیا رفت خورشید گرفت و مردم مدینه گفتند: خورشید به خاطر مرگ ابراهیم گرفته است!
رسول خدا(ص)براى رفع این اشتباه و مبارزه با این موهومات و خرافات به منبر رفت و مردم را مخاطب ساخته فرمود: "ایها الناس ان الشمس و القمر آیتان من آیات الله یجریان بامره، مطیعان له، لا ینکسف لموت احد و لا لحیاته، فاذا انکسفا او احدهما صلوا"
اى مردم همانا خورشید و ماه دو نشانه از نشانههاى قدرت حق تعالى هستند که تحت اراده و فرمان او هستند و براى مرگ و حیات کسى نمىگیرند و هر زمان دیدید آن دو یا یکى از آنها گرفت نماز بگزارید.
روز 17رجب سال 218ه مامون در سن 48 سالگی به اجدادش پیوست مدت خلافت او2سال بود.
منبع تتمه المنتهی ص279
دلیل تغییر قبله از مسجدالاقصی بسوی مسجد الحرام
یکی از شگردهای یهودیان برای اصیل نشان دادن دین خود، این بود که به مسلمانان میگفتند: پیامبر شما چیزی ندارد و همه چیز او از ماست؛ با این که مخالف دین ماست، به سوی قبله ما نماز میخواند. با مطرح شدن تغییر قبله، این توطئه خنثی شد: «فلنولّینک قبلةً ترضاها فولّ وجهک شطرالمسجدالحرام» تو را به سوی قبلهای که میپسندی، میگردانیم. پس روی به جانب مسجدالحرام کن.
در آیهای دیگر نیز سخنان سفیهانه یهودیان را رد کرد: «سیقول السفهاء من الناس ماولّیهم عن قبلتهم التی کانوا علیها قل للّه المشرق و المغرب یهدی من یشاء الی صراط مستقیم.»
از مردم آنان که سفیهاند، خواهند گفت: چه چیز آنها را از قبلهای که رو به روی آن میایستادند برگردانید؟ بگو: مشرق و مغرب، از آنِ خداست و خدا هرکس را بخواهد، هدایت میکند.
این رویداد در نیمه ماه رجب یا شعبان سال دوم هجرت اتفاق افتاد؛ زمانی که پیامبر در محله بنی سلمة بن عوف نماز ظهر میخواند، وحی شد به سوی کعبه نماز بخواند و پیامبر دو رکعت باقیمانده را به آن سوی نماز خواند.
براساس آیه فوق، یکی از اهداف ـ علاوه بر منکوب کردن یهودیان ـ درهم کوبیدن منافقانی بود که با یهودیان هم آوا شده بودند.
علت وفات حضرت زینب(س) چه بود؟
حضرت زینب(س) بانویی که نه تنها در زنان، بلکه در مردان عالم، کمتر نظیرش را میتوان دید. توانا بانویی که عالیترین نمونهای از شهامت و دلیری، دانش و بینش، کفایت و خردمندی، قدرت روحی و تشخیص موقعیت بوده و هر وظیفهای از وظایف گوناگون اجتماعی را که به عهده گرفت، به خوبی انجام داد.
در تاریخ وفات حضرت زینب کبری(س) سومین فرزند امیرمومنان حضرت علی(ع) اختلاف نظر وجود دارد، اما مشهور این است که آن حضرت در 15 رجب سال 62 هجری روز یکشنبه وفات کرده است.
یکی از سوالاتی که در ارتباط با حضرت زینب(س) ،آن بانوی بزرگوار و بی مثال مطرح میشود که البته محققان و پژوهشگران تاریخی به آن پاسخ دادهاند درباره چگونگی وفات ایشان است.
باید گفت: براساس برخی از نوشتهها آن حضرت مریض شد و به طور طبیعی وفات کرد1″ و این احتمال طبیعیتر به نظر میرسد چون آن حضرت آن همه سختی و مصیبت دید و در سایه آنها بیمار شد.
براساس برخی از احتمالات حضرت زینب کبری توسط عوامل یزید مسموم شد و به شهادت رسید که این احتمال هم دور نیست چون حضرت زینب همه وقایع کربلا را دیده و وجود او یادآور مصائب کربلا و یادآور فجایع حکومت یزید است و یزید نمیتواند او را تحمل کند. البته دشمن در انجام این کارها سند به دست کسی نمیدهد و در خفا و پنهانی دست به این اعمال میزنند2″.
در تاریخ و روز وفات آن حضرت هم اختلاف هست. مشهور این است که آن حضرت در 15 رجب سال 62 هجری روز یکشنبه وفات کرده است.
لی بن ابی طالب (۲۳ قبل از هجرت -۴۰ق.) ، امام اول شیعیان، صحابی، راوی، پسرعمو و داماد پیامبر اکرم (ص). وی همسر حضرت فاطمه(س) و پدر و جد ۱۱ امام شیعه، کاتب وحی و چهارمین خلیفه از خلفای راشدین نزد اهل سنت است. به گفته مورخین شیعه و بسیاری از علمای اهل سنت، در کعبه زاده شد. او نخستین کسی بود که به پیامبر (ص) ایمان آورد و از نظر شیعه، به فرمان خدا و تصریح پیامبر(ص)، جانشین بلافصل رسول خدا (ص) است.[۱] آیاتی از قرآن کریم بر عصمت وی دلالت دارد.[۲] بنابر منابع شیعه و برخی منابع اهل سنت، حدود ۳۰۰ آیه در قرآن کریم در فضیلت او نازل شده است.[۳] هنگامی که قریش قصد کشتن پیامبر(ص) را داشتند، او در بستر پیامبر خوابید تا دشمنان گمراه شوند و بدین طریق پیامبر(ص) مخفیانه هجرت کرد.[۴] پیامبر (ص) عقد اخوت خود را با وی بست.[۵] در همه غزوات پیامبر (ص) -جز جنگ تبوک که به فرمان پیامبر (ص) در مدینه ماند- شرکت داشت و پرافتخارترین فرمانده اسلام بود. آثار مکتوب بسیاری به زبانهای مختلف درباره امام علی (ع) نوشته شده است.
سید مرتضی آوینی در شهریور ۱۳۲۶ در شهر ری به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطهٔ خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند. او از کودکی با هنر انس داشت. شعر میسرود، داستان و مقاله مینوشت و نقاشی میکرد.[۳]
آوینی در جوانی
به گفته بسیاری از آشنایان و نزدیکان آوینی، او در جوانی متحوّل شد و زندگی او در آغاز دهه ۱۳۴۰ با سالهای انقلاب فرق بسیار داشت. گذشته او، کمتر در رسانههای ایران مورد بررسی قرار گرفته و برای بسیاری صحبت از گذشته او محدوده ممنوعهاست. ابراهیم حاتمی کیا در یادداشتی در شهروند امروز مینویسد «آیا کسی مرتضای قبل از انقلاب را میشناسد. آنانی که در آن دوران با او حشرونشر داشتهاند از مرتضای تثبیت شده بعد از شهادتش راضیاند؟»؛ و دخترش کوثر معتقد است برای برخی «آوینی خوب، آوینی مردهاست.»[۴]
آوینی در سال ۱۳۴۴ به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. غزاله علیزاده، شهرزاد بهشتی و امیر اردلان از دوستان دوران دانشجویی او بودند.[۵]
او با مریم امینی (زاده ۱۳۳۶) ازدواج کرد. به گفته همسرش، آنها پیش از ازدواج آشنایی چند ساله داشتند (از پانزدهسالگی) و با هم کتاب ردو بدل میکردند، و به کنسرت و سخنرانی میرفتند.[۶]
او که در آغاز خود را «کامران آوینی» معرفی میکرد، به اشعار فروغ فرخزاد، احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث علاقه داشت. به ظاهر خود میرسید، کراوات میزد، و به فلسفهٔ غرب علاقهمند بود.[۵]
راهکارهای تحصیل خوش اخلاقی در زندگی
نکتهای که پیش از پرداختن به این راهکارها لازم است گفته شود، این است که عامل زیربنایی برای خوشرفتاری، عوامل شخصیتی است که در بالا بیان شد؛ زیرا تنها چیزی که اثری عمیق بر روابط ما با دیگران میگذارد، همین عوامل است. عوامل رفتاری بدون داشتن پشتوانه شخصیّتی، فقط تأثیر موقّتی دارند.
بعضى از مردم به طور طبیعى خوش اخلاق و خوش برخوردند و این یکى از مواهب الهى است که نصیب هر کس نشده است. باید خدا را با تمام وجودش شکر گوید، ولى گروهى چنین نیستند، اما میتوانند با تمرین و ممارست و به کار بستن اصولی دقیق، حسن خلق و خوش اخلاقی را در وجود خود زنده کنند و چنان در عمق جانشان نفوذ کند که طبیعت ثانویّه شود.[10] در اینجا برخی از راهکارهای تحصیل خوش اخلاقى و مبارزه با بداخلاقى و علاج آن، که در کتابهای اخلاقی آمده، بیان میشود:
1. توجه به ارزش و آثار معنوی و مادی خوش اخلاقى و آثار نیک آن و همچنین زشتى بداخلاقى و آثار بد آن؛ براى این منظور بهترین راه، مطالعه آیات و روایاتی است که در زمینه خوش اخلاقی و بداخلاقی وارد شده است.[11]
2. تمرین و ممارست؛[12] یعنی تمرین عملى خوش اخلاقى هنگام برخورد با دیگران. تمرین یکى از عوامل رشد و پرورش صفات اخلاقى است. براى انجام رفتار و کردار پسندیدهای همچون خوش اخلاقی و خوشرویی، باید تمرین کرد تا به آن عادت نمود. حضرت امام علی(ع) فرمود: «نفست را به انجام اعمال پسندیده عادت ده».[13] تمرین و تکرار نسبت به یک خصلت زیبا یا زشت، آنرا به صورت عادت یا طبیعت دوّم انسان در میآورد؛ امام على(ع) فرمود: «عادت، طبیعت دوم است».[14] وقتى چیزى به صورت عادت درآمد، به تدریج اعضا و جوارح انسان را کنترل کرده، بر وجود او مسلّط میشود؛ به فرموده امیر مؤمنان علی (ع): «عادت بر هر انسانى حکومت میکند».
هرکس مرگ را بسیار یاد کند به اندک دنیا نیز خشنود باشد.
بحار ج 68 ص267
بر اساس بیانات حضرت آیتالله خامنهای؛
توصیههای عملی برای ماه رجب و ماه شعبان
«ماه رجب، ماه شعبان، یک آمادگاهی است برای اینکه انسان در ماه مبارک رمضان -که ماه ضیافت الهی است- بتواند با آمادگی وارد شود. آمادگی به چیست؟ در درجهی اول، آمادگی به توجه و حضور قلب است؛ خود را در محضر علم الهی دانستن، در محضر خدا دانستن، همهی حالات خود را، حرکات خود را، نیّات خود را، خطورات قلبی خود را در معرض و محضر علم الهی دانستن؛ در درجهی اول، این مهم است.» ۱۳۹۲/۰۲/۲۵ میتوان با بهجای آوردن اعمال سفارششده در این دو ماه، سهمی از این آمادگی را بهدست آورد و بهرهای بهتر از ماه مبارک رمضان کسب نمود.
يکی از صفات رذيله که بسيار مذمت شده است بداخلاقی و سوء خُلق است. واژه بداخلاقي در لغت به معناي « تندخويي و بدخويي »[1]ميباشد و در اصطلاح اخلاق جمع خُلُق عبارت است از « يك سلسله ملكات نفساني كه در وجود انسان شکل گرفته و با توجه به آن صفات، اعمال و كارها بدون نياز به فكر و تأمل از انسان صادر ميشود »[2] « براساس اين تعريف، اخلاق عبارت از صفات انساني است و اخلاق نيكو به ملكاتي گفته ميشود كه منشأ صدور اعمالي گردد كه از نظر شرع و عقل شايسته و پسنديده باشد و اخلاق سوء نيز عبارت از يك سلسله ملكاتي است كه اعمال زشت و افعال ناپسند از آنها سرچشمه بگيرد »[3]
مراد از بداخلاقی در بحث ما ، اخلاق رذيله که در درون انسان است ازقبيل کبر ، حسادت ، عجب ، غضب و کينه نيست. بلکه مراد ما در اينجا همان تند خوئي انسان است. که زود عصبانی می شود ، تند و خشن برخورد می کند و تند خوئی می نمايد. روانشناسان انسانها را به دو تيپ شخصيتی « A » و « B » تقسيم می کنند . که افرادی که دارای تيپ شخصيتی « A » هستند معمولا افراد عصبانی ، تند مجاز هستند که تند تند صحبت می کنند و رفتار خشونت آميزدارند. در مقابل آنها افرادی که دارای تيپ شخصيتی « B » هستند افرادی نرم و ملايم بوده و دارای متانت خاص می باشند.
بداخلاقی از منظرروايات
احاديث و روايات فراوانی از معصومين عليهم السلام در مذمت بد اخلاقی وارد شده است که ذکر همه آنها در اينجا ممکن نيست وليکن به تعدادی از آنها اشاره می کنيم.
1ـ در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه فرمود: «اِيّاكُمْ وَ سُوءَ الْخُلْقِ فَاِنَّ سُوءَ الْخُلْقِ فِى النّارِ لا مُحالَةَ »[4] يعنی ” از سوء خلق بپرهيزيد كه اين عمل سرانجام در آتش است. “
كانَ النَّبىُّ صلی الله علیه و آله و سلم … يُسَلِّمُ عَلى مَنِ اسْتَقْبَلَهُ مِنْ كَبيرٍ وَ صَغيرٍ وَ غَنىٍّ وَ فَقيرٍ و لا يُحَقِّرُ ما دُعِىَ اِلَيهِ و لو اِلى خَشفِ التَّمْرةِ وَ كانَ خَفيفَ المَؤونَةِ كَريمَ الطَّبيعَةِ، جَميلَ المُعاشَرَةِ، طَلِقَ الوَجهِ، بَشّاشا من غَيرِ ضِحكٍ، مَحْزونا مِن غَيرِ عَبوسٍ، مُتَواضِعا مِنْ غَيْرِ مَذَلَّةٍ، جَوادا مِن غَيْرِ سَرَفٍ، رَقيقَ القَلبِ، رَحيما بِكُلِّ مُسْلِمٍ… ؛
رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم … به هر كس برخورد مى نمودند، از بزرگ و كوچك، ثروتمند و فقير، سلام مى كردند و اگر به جايى حتى براى خوردن خرمايى خشك دعوت مى شدند، آن را كوچك نمى شمردند. زندگيشان كم هزينه بود، بزرگ طبع، خوش معاشرت و گشاده رو بودند، بى آنكه بخندند، هميشه متبسم بودند، بىآنكه اخمو باشند، محزون بودند، بى آنكه از خود ذلّتى نشان دهند، متواضع بودند، مى بخشيدند ولى اسراف نمى نمودند، دل نازك و نسبت به تمام مسلمانان مهربان بودند.
ارشاد القلوب(دیلمی) ج 1، ص 115
) نه دلشان می آمد من را تنها بگذارند ،نه دلشان می آمد جبهه نروند .این اواخر قبل از رفتنشان هر روز با هم یکی به دو می کردند. شوهرم به پسرم می گفت :«از این به بعد ،تو مرد خونه ای .باید بمونی از مادرت مراقبت کنی .»
پسرم می گفت :«نه آقاجون .من که چهارده سالم بیش تر نیست.کاری ازم بر نمی آد.شما بمونید پیش مادر بهتره»
-اگه بچه ای ،پس می ری جبهه چه کار ؟بچه بازی که نیست.
- لااقل آب که می تونم به رزمنده ها بدم.
دیدم هیچ کدام کوتاه نمی آیند،گفتم «برید هر دو تاییتون برید»
2) برام نامه می دادند؛سواد نداشتم بخوانم .دلم می خواست خودم بخوانم ،خودم جواب بنویسم ،به شان زنگ بزنم .اما همیشه باید صبر می کردم.تا یکی بیاید و کارهای من را بکند. یک روز رفتم نهضت اسم نوشتم. تازه شماره ها را یاد گرفته بودم .یک روز بچه ها یک برگه دادند دستم ،گفتم «شماره پادگان محسنه .می تونی به ش زنگ بزنی.»
خیلی وقت بود ازش بی خبر بودم .زود شماره را گرفتم .تانگاه کردم ،دلم هری ریخت .گفتم « این که شماره بیمارستانه.»گفتند:«نه مادر .شما که سواد نداری.این شماره ی پادگانه .»
گفتم :« راستش رو بگید .خودم می دونم بچه ام طوریش شده . هم (ب) رو بلدم ، هم (الف) رو. پادگان رو که با (ب) نمی نویسن.»
3) کم حرف می زد. سه تا پسرش شهید شده بودند. ازش پرسیدم «چند سالته ،مادر جان؟» گفت :«هزار سال.» خندیدم . گفت «شوخی نمی کنم. اندازه هزار سال به م سخت گذشته .» صداش می لرزید.
4)صبح آمدم بیمارستان وقت صبحانه دیدم به هر کدام از مجروح ها نان خشک داده اند با یک تکه پنیر . به پرستار ها گفتم «این چیه ؟ این که ازگلوشان پایین نمی ره.»
گفتند «ما تقصیر نداریم .همین رو به ما داده اند .»گشتم آبدار خانه را پیدا کردم .در را باز کردم ،دیدم دارند صبحانه می خورند.نان داغ توی سفره شان بود .دادم بلندشد.گفتم «انصافه شما که سالمید نون تازه بخورید،مجروح ها نون خشک؟»
نان ها را از جلوشان جمع کردم ،بردم برای مجروح ها.
ازدواج امير المؤمنين على عليه السلام با ام البنين سلام الله عليها
پس از آنكه امير المؤ منين على بن ابى طالب عليه السلام به سوگ پاره تن و ريحانه رسول خدا محمد بن عبد الله صلى الله عليه و آله يعنى سرور زنان عالميان حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليه شهيده راه ولايت و امامت نشست ، برادرش عقيل بن ابى طالب عليه السلام را كه آشنا به انساب عرب بود، فرا خواند و از او خواست برايش همسرى از تبار دلاوران برگزيند تا پسر دليرى براى مولا به ارمغان آورد كه سالار شهيدان حسين بن على عليه السلام را در كربلا يارى كند. (101)
عقيل ، ام البنين كلابيه عليه السلام را براى حضرت على عليه السلام برگزيد كه قبيله و خاندانش ، بنى كلاب ، در شجاعت بى مانند بودند. (102) بنى كلاب از حيث شجاعت و دلاورى در ميان عرب زبانزد بودند، ولبيد درباره آنان چنين سروده است ما بهترين زادگان عامر بن صعصعه هستم و كسى بر اين ادعا خورده نمى گرفت . الو براء، همبازى نيزه ها (ملاعب الاءسنة )، كه در عرب در شجاعت مانند او را نديده بود، از همين خاندان است . (103)
حضرت امير المؤ منين عليه السلام اين انتخاب از پسنديد و عقيل را به خواستگارى نزد پدر ام البنين سلام الله عليه فرستاد. پدر، خشنود از اين وصلت مبارك ، نزد دختر خود شتافت و او نيز با سر بلندى و افتخار پاسخ مثبت داد و پيوندى هميشگى بين وى و مولاى متقيان على بن ابى طالب عليه السلام برقرار شد. امام عليه السلام در همسر عقلى سترگ ، ايمانى استوار، آدابى والا و صفاتى نيكو مشاهده كرد و او را گرامى مى داشت و از صميم قلب در حفظ حرمت او كوشيد.
خودمان باید شروع کنیم!
يک دیدگاه
هر کداممان در هرجا که هستیم همت اولمان باید بر تکمیل نفس و تهذیب نفس و ساختن باطن متحلی شدن به حلیه ی اخلاق الهی و معنوی باشد؛این،مقصود وهدف اصلی از همه ی انقلاب های الهی بعثت امبیاست.
نماز شب خواندن،نافله خواندن،دعا کردن،ذکر گفتن،متوجه خدا بودن،زیارت رفتن،توسل کردن،وبه مسجد رفتن،سازنده است؛اینها شما را پلادین خواهد کرد.نمی شود حوزه ایده آل داشته باشیم در حالی که در طلابش این چیزهانباشد.
اگر دیدیم در حوزه های علمیه ،شور علمی هست اما این شور علمی و کار علمی خلأ های نظام را چنان که باید پر نمی کند،باز باید به مسئله تهذیب توجه کنیم.برای اینکه اگر اخلاق و تهذیب نفس در حوزه ها باشد و صفای نفس ناشی از آن پیدا شود هر کلمه ای که خوانده شود،باید به نفع مردم و جامعه باشد.
ملات همه وظایف آن جریان معنوی ،روی خوش روحانی،دلسوزی روحانی،استغنای نفس یک روحانی و طلبه و بی اعتنایی یک روحانی به تشریفات وچیزهای زیادی و زر وزیور و مال دنیاست.اگر توانستید این را تأمین کنید،آن حضور، مطلوب و ایده آل خواهد شد و اثر می گذارد.
به نام خدا
رهبر معظم انقلاب در جلسه ی شروع سال تحصیل95-96 حوزه های علمیه در درس خارج فقه خود فرمودند:
دشمن از طریق تولید و ترویج شبهات و همچنین تولید محتوای ضد عفت و حیا، بهدنبال انحراف جوانان مؤمن و سالم از اصل دین و دریدن پردههای حیا است و امروز این کار در بستر فضای مجازی انجام میشود.
ایشان در ادامه خاطر نشان کردند: حوزههای علمیه و دانایان مذهب باید قابلیت مواجه شدن با لشکر عظیم دشمن را در خود ایجاد کنند.
ایشان با اظهار تأسف از ناآشنایی برخی مبلغان دینی با ابزارهای جدید رایانهای و همچنین عدم درک درست از اهمیت مسئله فضای مجازی در برخی مسئولان، افزودند: فضای مجازی، به صورت توأمان دارای منافع و مضرات بیشماری است که باید با استفاده از فرصتهای آن، مفاهیم اسلامی را در سطح گسترده ترویج کرد…
حضرت آیت الله امام خامنهای، (مدظله العالی) شناسایی شبهات روز و پاسخ به آنها را از جمله کارهای مهم حوزههای علمیه برشمردند و افزودند: این کار هیچ منافاتی با فقاهت ندارد، زیرا فقه، منحصر به احکام عملی نیست، بلکه «فقه الله الاکبر» در واقع همان معارف اسلامی است و باید برای پاسخ به شبهات دینی نیز همانند کاوشهای دقیق و پردامنه فقهی، اقدام و عمل کرد.